۱- طی چند روزی که مشغول نوشتن این مطلب بودم، ذهنم عرصهی پژواکِ این آواهای عاطفی بود: یاد و خاطرهی پرسهزنیهایم در سیلسماریا و خواندن قطعاتی از زردشت در هیبتِ کوهساران آلپ، و بعدها دیدارم از خانه ـــ موزهی رمبو در شارل ویل مزییهر، در دشتهای یکنواحتِ آردِن. یاد خانم متبسم و مهربانی که مسؤول موزه بود، و از من خواست به فارسی در یادنامهی بازدیدکنندگان از موزه، چند سطری به فارسی بنویسم...
هولدرلین هم!
در یادداشت قبلی، به این مسئله اشاره کردم که برای نقل قول آوردن از روی ترجمههای فارسیِ آثار مورد استنادم با چه موانعی روبهرو میشوم. اما گاهی غافلگیر هم میشوم.
نیچه: در بارهی بُتِ نو
در بارهی بُتِ نو
هنوز در جاهایی مردمان و رمگانی وجود دارند. اما نه اینجا نزدِ ما، برادران، نزدِ ما دولتها وجود دارند.
دولت؟ دولت چیست؟ پس خوب گوش کنید تا سخنام را در بارهی مرگِ مردمان به شما بگویم.
سردترینِ هیولاهای سرد دولت نام دارد و به سردی دروغ میگوید؛ و این دروغ از دهانش بیرون میخزد که: « من، دولت، خودِ مردم ام».
هانری لوفهور: نیچه و عقلستیزیِ آلمانی؛نیچه و فاشیسمِ هیتلری
نیچه و عقلستیزیِ آلمانی شلینگ در جستاری دربارهی اسطورهشناسی، تفسیری رومانتیک از اساطیر پیش نهاده بود. به نظر او، این اساطیر نه افسانهاند، نه فانتزیهای تخیل، نه حکایتهایی تحریفشده، نه نمادهایی انتزاعی، نه ابداعاتِ اولیای دین، و نه سرانجام پیشطرحهای یک اندیشهی عقلانی، بلکه تبیینهایی از یک اندیشهاند که بهطور کیفی متفاوت از اندیشهی مفهومی است. در این نظریه، اسطورهها بیانِ مستقیمِ...
نیچهی لوفهور در مقابلِ نیچهی لوکاچ
فاشیستشدنِ نیچه، برای بار دوم! هر اثری را که دوست داشتهام، از ادبیات، شعر، رمان، نقاشی گرفته تا سینما و تئاتر و موسیقی، و حتا آثارِ روانکاوی چون اوتو رانک، آفرینندگانشان دوستدار و شیفتهی نیچه بودهاند. حتا آنانی که ناقدِ این یا آن جنبه از افکار و این یا آن عبارتِ نیچه بودهاند. برای مثال رائول ونهگم، که با شیوههایی از بیان نیچه مخالف است، اما نخستین کتابش « رسالهی زندگیدانی» سراسر حال و...
اینک آن انسان: آدمی چگونه همان میشود که هست
چند نکته دربارهي چاپِ جديدِ اين ترجمه: اولين چاپِ اين ترجمه در سال 1378 منتشر شد. آن چاپ كوششي بود براي احياي اين اثرِ نيچه که در ترجمهي ديگري از آن به فارسي يکسره از دست رفته بود. چاپِ حاضر ازنو ويراسته شده و علاوه بر دو يادداشت از ويراستارانِ آلماني و فرانسوي، متنی از سارا کوفمن و متنی از اریک بلوندل را نيز در بر دارد. سارا كوفمن،پژوهندهي خلاقي كه يك عمر ژرفيابي در آثارِ نيچه و فرويد را به...
از دلچرکینی تا دلگشایی
برگرفته از اینک آن انسان، ترجمهی بهروز صفدری، نشر بازتابنگار از دلچرکینی تا دلگشایی اریک بلوندل اکسه اومو: اینک انسان. آدم هوس میکند با ابراز شگفتی بیافزاید: آن هم چه انسانی، چه کتابی، چه عنوانی! نیچه که در فنِ انواعِ تبلیغ بسیار بااستعداد است، در انتخابِ عنوان هم شَمِ تیزی دارد و کشفهایش در این زمینه شهرت یافته و حتا حالتِ ضربالمثل پیدا کرده است. ولی در موردِ عنوانِ کتابِ حاضر آیا ما هنوز...
یادداشتِ مترجم بر شرح چنین گفت زردتشت، در نشر بازتابنگار
زرتشتِ نیچه، کتابی است که پییر اِبرـ سوفرَن، Pierre Héber-Suffrin استاد فلسفه و نویسندهی چندین اثر فلسفی بهویژه دربارهی نیچه، در سال ۱۹۸۸ در انتشارات puf در فرانسه به چاپ رسانده است. ( نویسنده این شرح و تفسیر را اکنون به صورت مجموعهای چهارجلدی همراه با ترجمهی جدیدی از چنین گفت زرتشت نیچه، تکمیل و منتشر کرده است.) ترجمهی فارسیِ این کتاب، با نام زردتشتِ نیچه، شرحی بر پیشگفتارِ چنین گفت...
نوه و نتیجههای نیچه در ایران
چندی پیش در گفتوگویی اشاره کرده بودم که : وقتی اولین چاپ ترجمهی فارسی «اینک انسان» نیچه را (از رؤیا منجم) دیدم، برایم باورکردنی نبود که چنین کیفیت فاجعهباری به نام ترجمهی یک اثر منتشر شود. اتفاقاً با موافقت ناشرِ همان ترجمه (فکر روز)، من ترجمهی دیگری از این کتاب کردم که پس از دو بار چاپ، سپس با تعویض ناشر، توسط نشر بازتابنگار به چاپ دیگری رسید. به ترجمهی کتابهای دیگر نیچه به فارسی هم که...