در یکی از روزهای هفتهای که گذشت به چند تن از دوستان فرانسویام چنین نوشتم:
در عالم خیال به رؤیای پولیفیل[1] میاندیشم: طبیعت همچون مادرِ جهانشمول، مادرِ همهی چیزها.
کودک، چه در بُعدِ تکوینِ فردِ انسانی، و چه در بُعدِ تکوینِ نوعِ بشر، همواره در هالهای از تونالیتهی توتالیته و تمامیت پوشیده شده که در چهرهی مادرِ بُنآغازین تنانگی و جسمیت مییابد.