در نخستین روزهای بهار سال ۲۰۱۵ در مقالهی بنژامن پره، اکتاویو پاز، دیهگو اَبل پاز نوشته بودم: « شور و شیفتگیهای ما در زندگی مارپیچهای غریبی را در مینوردند، منظومه یا صورتِ فلکی (هماختران) برآمده از زیستههای ما پیامدِ یک صراطِ مستقیم نیست. درهمتنیدهگیِ درنوشتن و درنوردیدن، به واژهی «سرنوشت» در ذهنِ و زبانِ فارسی من پژواکِ عجیبی میبخشد. در زبان فرانسه تفاوت ظریفی میان دو...
جهانِ نو یا عاشقانه خواهد بود یا اصلاً وجود نخواهد داشت
در پی انتشارِ مقالهی امروز در بارهی عشق، پیامهای همدلانهای از سوی خوانندگان دریافت کردم. یکی از این دوستان در بخش نظرگاهها در ذیل متنِ افتتاح عصر زندگان، () نکتههایی شایان توجه نگاشته است. ضمن سپاس از او، من بخشی از آن متن را، که نوشتهی رائول ونهگم است در اینجا به صورت مقالهی جداگانهای دوباره منتشر میکنم،