بخش اول این متن:ریشههای ذهنی پروژهی انقلابی منطقِ پروژهی انقلابی انقلاب سوسیالیستی خواهانِ دگردیسیِ جامعه از طریق کنشِ خودمختار آدمیان و برقراری جامعهای است که بهمنظور خودمختاری همگان سازماندهی شود. این یک پروژه است. یک قضیهی ریاضی یا نتیجهگیری از برهانی اثباتی نیست که نشاندهندهی رویدادی اجتنابناپذیر باشد، حتا تصور چنین برهانی پوچ و آبسورد است. اما با اینحال این پروژه یک اتوپیا،...
بیآزرمی و بیمعنایی
در رویارویی با موجِ تند و تیزِ پسامدرن، ما خوانندگانمان را به مقاومت دعوت میکنیم. همانگونه که لاکاپریا میگوید، دورانِ ما دوستدارِ مفهومسازیِ افراطیای است که « برای جلب توجه کردن » باید درخشان باشد، ولو به حد بیمعنا بودن برسد. برعکس، ما نیز به دنبالِ اندیشهورزانی چون اورول، در پیِ اندکی آزرم و تواضع بیشتر هستیم، و نیز بازگشتی به « عقلِ سلیم». از آنجایی که « گرایشِ مسلطِ نثرِ مدرن دورشدن...
جامعهی خودمختار چه جامعهای است؟ بخش ۳ و نسخهی کامل به صورت پی دی اف
پرسشها
من با نکتهاندیشیهای گروهِ ماوس بهطور کلی همنظرم، اما پرسشهای پُرشماری در این بحث همچنان گشوده مانده است. برای مثال، اروپامحوری چیست؟ میدانیم که اروپامحوری الزاماً یک ایدهئولوژیِ اروپایی نیست؛ در حال حاضر اروپامحوریهای بسیاری در آمریکای لاتین، در آفریقا و جاهای دیگر تولید میشود.
جامعهی خودمختار چه جامعهای است؟ بخش ۲
کاستوریادیس، مردمان بومی و نسبیتگرایی فرهنگی نوشتهی کلودیو آلبرتانی دنبالهی بخش یکم: بحث همهی نکتههای یادشده گویای این موضوعاند که تدوینِ نظریِ گروهِ ماوس در محیط فکرییی انجام گرفته که در همسایگی و نزدیکی با محیطِ فکری کاستوریادیس بوده است. میانِ آنها همدلیِ متقابل وجود داشته و اعضای گروه مدیون بودنشان به بنیانگذارِ سوسیالیسم یا بربریت را رک و راست پذیرفتهاند[۱]. موضوع تنها بر سر نقدِ...
جامعهی خودمختار چه جامعهای است؟
متنی که قصد دارم ترجمهی فارسیاش را از امروز، به تدریج و در چند بخش، به شما اهدا کنم از شمار متنهایی است که به نیاز من به « با یک تیر چند نشان زدن » پاسخ میدهد
در بارهی سلسلهمراتب، با استناد به هانری لهبوری و کورنلیوس کاستوریادیس
چندی پیش یکی از خوانندگان وبسایت در واکنش به مقالهی مربوط به ویلهم رایش، نکتهها و پرسشهایی مطرح کرده بود که در بخش دیدگاهها در دسترس است، به این نشانی: من به این دوست خواننده اطلاع دادم که در پی فرصت خواهم بود تا به پرسشهای او بپردازم. اکنون بخشی از یادداشتهای فراهمشده در این باره را در اختیار ایشان و سایر خوانندگان علاقمند میگذارم. دوست خوانندهی ما در بخشی از یادداشت خود نوشته است: «...
گفتههای هانری لهبوری در فیلم ِ عموی آمریکاییِ من، از اَلَن رُنه (۱۹۷۹)
« تنها دلیلِ وجود یک موجود وجود داشتن است ( تنها دلیلِ بودنِ یک باشنده همان بودن است). یعنی نگهداشتن ساختارش. این زنده نگهداشتنِ خود است و بدون آن وجودی در میان نخواهد بود. دقت کنید که گیاهان خود را زنده نگه میدارند بی آنکه جابهجا شوند، آنها غذایشان را مستقیم از خاکی که در آن هستند میگیرند. و به یاری انرژیِ خورشید مادهی بیجانی را که در خاک هست به مادهی زنده تبدیل میکنند.