۸
تملکِ اختصاصی با دیالکتیکِ امر خاص و امرِ عام در پیوند است. در رازگونهگی [عرفانی] که مبنای تضادهای سیستمهای بردگی و فئودالی است، شخص نادار [فاقدِ تصاحب] که از حقِ تصاحب بهطور خاص طردشده است، میکوشد از طریقِ کارْ زندهمانیِ خود را تأمین کند: و تلاش او برای همذاتپنداری با منافعِ ارباب موفقیتاش را در این راه بهخوبی تضمین میکند.
پیشپاافتادههای بنیادی، بندهای ۷-۵
۵
مالک بودن، متملک شدنِ مال و متاعی است که دیگران از تمتّعِ آن طرد شدهاند؛ و ازهمین رو نیز بهرسمیت شناختنِ حقِ انتزاعیِ تصاحب برای هرکسی است. صاحب و دارا possédant با طردِ دیگران از حقِ واقعیِ مالکیت، دامنهی تملکِ خود را بر طردشدگان میگستراند ( بهطور مطلق بر نادارها non-possédants ، بهطور نسبی بر سایرِ داراها)، یعنی بر کسانی که بدون آنها خودش هیچچیز نیست.
پیشپاافتادههای بنیادی، بندهای ۴-۱
۱
سرمایهداریِ بوروکراتیک توجیهِ مشروعِ خود را در مارکس پیدا کرد. اینجا منظور آن نیست که شایستگیِ مشکوکِ تقویتکردنِ ساختارهای نئوسرمایهداری، که بازسازماندهیِ کنونیاش حاملِ ستایش از توتالیتاریسمِ شوروی است، به مارکسیسمِ ارتودوکس اعطا شود، بلکه منظور تکیه بر این نکته است که چقدر عمیقترین تحلیلهای مارکس دربارهی ازخودبیگانگی در اموری بهشدت پیشپاافتاده اشاعهای عام یافتهاند،
پیشپاافتادههای بنیادی، در تدارک رسالهی زندگیدانی
از همان آغاز آشناییام با آثار سیتواسیونیستی، ترجمهی دو اثرِ بنیادیِ این جنبش را طرحریزی کردم، یعنی جامعهی نمایش از گی دوبور، و رسالهی زندگیدانی برای استفادهی نسلهای جوان، از رائول ونهگم. اگر ترجمه و انتشار جامعهی نمایش باید از هزار پیچوخم و مانع میگذشت تا به دست و درکِ خوانندهی فارسیزبان برسد، ترجمه و انتشار رسالهی زندگیدانی مستلزمِ بافتنِ صبورانهی سرنخ آریانی برای عبور از...