از نوای مکزیکی تا نوای داماهیدریافت به نیت ورق زدن دفتر زندگی و ایام متلاطم چند سال اخیر راهی سرزمینی شدم که در قاموس سجل احوال ملل، کشور اصل و نسب یا خاستگاه فرد نامیده میشود. و در پهنهی این خاستگاه کشور عاطفی یا دل و اندرونی مرا یار همدل و دریازادهای درهرمزگان رقم زده است. زندگی من در هرمزگان بر محور پیوندم با عقیل و همدل و همسر زندگیاش فائزه میچرخد و منظومهی پیوندهایم با دیگر یاران...
پاز، پره، شبِ بیخوابی
برای انتشار اولین نوشتهام در این سامانهی جدید وبسایت، متنی را برگزیدم که گویای تونالیته و چشمانداز کلی مطالب ارائهشده در اینجا باشد، یعنی پژواکی از همامیزی و همریزگاهیِ شعر، عشق و رهایی. نزدیک به ده ماه پیش در مقالهی “ اوکتاویو پاز از بنژامن پره میگوید”، پس از طرح نکتههایی در زمینهی تردیدهایم در بارهی ترجمهی عنوان شعری از پاز، بخش بلندی از آن را به فارسی برگرداندم و به...