بااینحال، موفقیتِ سرمایهداریِ صنعتی فقط در صورتی میسر بود که بتواند الگوی انسانشناسیکِ خودش را ـ یعنی الگویی فرهنگی ـ در انطباق با گسترشیابیاش از خود تراوش دهد، و این الگو به تدریج جانشین الگوهای پیشین شد: انسانِ اقتصادی Homo œconomicus ، یک انسانِ محاسبهگرِ عقلانی ( امری که الزاماً به معنی برخورداری از درایت نیست ) که همواره در پیِ منافع خصوصیِ خویش است. خطا خواهد بود اگر دامنهی این...
در شناختِ رادیکالیته؛ دنباله و افزودهای بر نقد فرنچتئوری
چندی پیش دوستم پاتریک مارکولینی چند جلد از کتابهای انتشاراتِ L’échappée را که مسؤولیت مجموعههایی در آنجا برعهدهی اوست ، برایم فرستاد. عنوانِ یکی از این کتابها « رادیکالیته؛ ۲۰ اندیشمندِ بهراستی منتقد » است. با خواندن مقدمهی کتاب و همسویی و اشتراک چشماندازی که میان آن و کتابِ بهتازگی منتشرشده در بابِ نقد فرنچ تئوری دیدم، دریغم آمد که دستکم و فعلاً ترجمهی همین مقدمه را همچون افزودهی...