به تولدِ هر روزهی زندگی
صدا و شعرِ لئو فره در ترانههایش همیشه یکی از پناهگاههای من در مصاف با بدکرداری زمانه در کل و دنائتهای قدرتهای چپ و راست حاکم در فرانسه بهطور خاص بوده است. این علاقه باعث شد که حتا شعرهایی از لویی آراگونِ استالینیست را، که لئو فره از آنها ترانه ساخته است، نه تنها تاب آورم بلکه بعضی از آنها را با گیتار با خود زمزمه کنم!
در بارهی کلمهی لیبرتر
یکی از دوستان در تماسی شخصی با رویکردی صادقانه از من خواسته بود که دربارهی معنای این واژهی لیبرتر که در نوشتههایم به کار میبرم کمی توضیح دهم، چرا که در قاموس سیاسی و اندیشهورزی به زبان فارسی این کلمه سابقه و رواجی نداشته و هنوز برای بسیاری غریب و غریبه به نظر میرسد. پرسشِ صمیمانهی این دوست، به رغم سادگیِ آن، گویای مسکوتماندهترین معضلِ اندیشهی انتقادی ـــ اجتماعی در طول تقریباً یکصد سال...