دستهنقد رادیکال

شارل فوریه و غیابِ بارزِ او از میدانِ کلیشی تا ایران

« شارل فُوریه ( ۱۷۷۲-۱۸۳۷) از آن‌جا که تنها کسی است که به رؤیای هارمونیِ جهان‌شمول شکل و انسجام داده است در تاریخ عقاید جایگاهِ یکتایی دارد. او با غنای ذهنیِ خود طرحِ جامعه‌ای دیگر را درافکنده است، جامعه‌ای که قادر باشد زمینه‌ی مساعد با امیال هرکس را با مدولاسیون [مُدگردانی] و آکوردسازی [ کوک کردن] آن‌ها مطابق با اصولِ هنرِ موسیقایی، فراهم سازد. فوریه با گسستِ ریشه‌ای از قرن‌ها سلطه‌ی مذهبی و...

تمامیت‌خواهیِ شاعرانه در برابرِ توتالیتاریسمِ ایده‌ئولوژیک

این یادداشت را در پاسخ به سئوال دوست عزیزم حسن مرتضوی در ارتباط با متنِ « نقصِ فکر » در صفحه‌ی فیس بوک نوشته‌ام.
پرسشِ حسن ترکیبی از چند پرسش است: من چه چیزی را جایگزینِ منطقِ « یا،یا» می‌کنم؟ پیوندِ مفروض ساختاری میان غربِ ریاکار و بینادگرایی اسلامی را چگونه نشان می‌دهم؟ و سرانجام این‌که اصولاً دیدگاهِ خاص من برای فراتر رفتن از این دو وجهی‌های‌ کلیشه‌ای چیست؟

نقص ِ فکر و منطقِ «یا،یا»

من چگونگیِ برخورد و واکنشِ اغلبِ ایرانی‌ها ( به صورت فردی، گروهی، سازمانی و غیره ) به این رویداد را یکی از سمپتوم‌ها یا مرض‌نشانه‌های مسئله‌ای می‌دانم که آن را در تشبیه و قیاس با نقصِ‌عضو، نوعی نقصِ‌فکر می‌دانم. استنادهای من برای کاربردِ این مفهوم، آرا و آثار کسانی است چون ویلهم رایش در روانکاوی و ژوزف گابِل در روان‌جامعه‌شناسی. گابل، که کارهای پژوهشی ـ بالینی‌اش درباره‌ی ایده‌ئولوژی، آگاهیِ کاذب...

بایگانی

برچسب‌ها