رائول ونهگم گاهی در پاسخ به کسانی که از او به خاطر تکراری بودنِ موضوع متنهایش ایراد گرفتهاند، گفته است تا وقتی واقعیتِ ضدانسانی بر جامعه تغییر نکرده نقد من نیز از ریشهها و عارضههای آن، وَرتاها یا واریاسیونیهایی از همان حرف همیشگی است که تکرار میکنم! ارجاعهای مکررِ من نیز به نوشتههای گذشتهام به دلیل استمرارِ واقعیتهای اجتماعی و مسائلی است که با آنها مواجهام و رویکرد من در...
هموگانِ زندگیخواهی
اصطلاحِ «رشتهی تحریر» همیشه برای من معنایی جذاب و معمایی داشته است. نخست به این دلیل که در اندیشیدن، گفتن و نوشتن همیشه با درهمتنیدگی و کثرت موضوعها و بازآواییشان در ذهنم مواجهام و در عینحال پیمانه و میزانِ زمان و زبان ( یا همان حوصله، به معانیِ صبر و مجال، ذوق و آمادگی، ظرفیت، و نیز چینهدانِ پرنده!) مرا بیشتر به تخلیص و تلخیص وامیدارد تا به تفصیل. سپس اینکه واژهی تحریر نیز چندین معنا...
نوروزانهای با الیزه روکلو
به نشانهی برگزاری یا بزرگداشتی از گردشِ زمان و طبیعت، به این فکر افتادم که همراه با انتشارِ نسخهی پیدیاف چند تا از متنهای پیشین در بارهی طبیعت و محیط زیست، (بخشی از سیارهی بیمار ، یک جای خالی دیگر: گونتر آندرس، نقادِ عصر جدیدِ مرگمحور،مصاحبهای در بارهی جایگاه محیط زیست در نقد رادیکال و جنبش سیتواسیونیستی، فرهنگ، شعر و زیستبوم و نیز از میان متنهای مربوط به اپیدمی کورونا، برای نمونه...
Sur le soulèvement de Jina
– ÉLÉMENTS D’ANALYSE SUR LE MOUVEMENT EN IRAN
Écrit en janvier de cette année, ce texte d’analyse d’Assareh Assa nous semble précieux pourcomprendre la nature sociétale, mais aussi sociale, du récent mouvement populaire de révoltecontre le régime des mollahs. Restitué ici dans le continuum historique des diverses révoltespopulaires qui ont agité le pays depuis la contre-révolution cléricale de 1979, il en pointe, à tra-vers une analyse de...
رقصِ سور و سوگ
دوستِ دریادلی از کرانهی خلیج در پیامی سرشار از شوقِ زندگی مرا به نوشتنی عیدانه فراخوانده. کاری که گهگاه با چرخش فصل و سال کردهام. او به شمِّ همدلی پی برده که باز درگیرِ تعلیق و تعویقام، در کسوف و جزرِ کلام. به او گفتم علتاش چیست. و اشاره کردم که چگونه چندی پیش در یکی از روزهای میانهی زمستان، غرق در حالی ملانکولیک (کلمهای که به “افسردگی” ترجیحاش میدهم)، به آتشفشان فکر میکردم،...
تاریخ و انقلاب در جامعهی نمایشِ گی دوبور
مضحکهی شوم و طلسم یک پینگپونگ
یکی از دوستان خواننده در پیامی همدلانه به من نوشته است:«لطفاً در مورد شباهت بین جنبش جلیقه زردها، جنبش شیلی و جنبش زن، زندگی، آزادی نیز مطلبی منتشر کنید، همانطور که میدانید افراد و دستگاههایی به دنبال مصادرهکردن این جنبش به نفع خود و استبداد هستند.» بر این خوانندهی وفادار بیشک پوشیده نیست که من به نکتهی مورد نظرش در نوشتههای پیشین، بهویژه در چند متن اخیر در پیوند با انقلاب زن زندگی آزادی،...
SALUT AUX GILETS JAUNES
موقعیتسازی ـ تقویم ژینایی
* در مقالهی پیش، ضمن اشاره به چشماندازی که بستر و بافتارِ موضوع و رویکرد تحلیلیام را مشخص میکند، و با استناد به یک بازخوانی از مفاهیم و نقد مطرحشده در کتابِ جامعهی نمایش، به عنوان مدخل نظریِ مسأله، سعی کردم زمینهای برای گسترشِ خوانش و برداشتام از انقلاب زنزندگیآزادی (که در چند نوشتهی اخیر در این سایت ارائه کردهام) فراهم سازم تا بتوانم مسألهی معناآفرینی و موقعیتسازیِ مرتبط به...
موقعیتسازی در و از زمان انقلابی
ــ کلمهی Utopia ، اوتوپیا، که توماس مور در سال ۱۵۱۶ برای عنوان کتابش برمیگزیند، در واقع حامل تفاوت و ابهامی معنایی میان دو کلمهی outopos (ناکجا) و eutops (خوشکجا، یا آرمانشهر) است. آمیزهی این دو معنا، جایی که نیست، و جایی آرمانی و خیالی، همچنان بر کلمهی اتوپیا غالب است. حدود چهار قرن بعد، گوستاو لاندئاوِر، آنارشیستِ سوسیالیست، در دو کتاب اصلی خود، انقلاب (۱۹۰۷) و فراخوان به سوسیالیسم...