دستهقطعه‌ترجمه‌ها

تن‌نوشت

در آغاز راه‌اندازی این وب‌سایت، از دهکده‌ی اندیشگی خود و هم‌ولایتی‌ها یا هم‌دهکده‌ای‌هایی که نام‌شان رزق روح من است یاد کرده بودم و از میل و انگیزه‌ام به تقسیم و اشتراکی‌کردنِ این رزق. یا اگر زندگی را سفری بدانیم، می‌خواسته‌ام با الهام از هم‌سفران خود بگویم. من هم راهی این سفر سوار اتوبوسی شده بودم که کسانی در ایستگاه‌های قبل سرنشین آن شده بودند و می‌دانستم یا مشتاق بودم که کسان دیگری در...

نوروزانه‌ای با الیزه روکلو

به نشانه‌ی برگزاری یا بزرگداشتی از گردشِ زمان و طبیعت، به این فکر افتادم که همراه با انتشارِ نسخه‌ی پی‌دی‌اف چند تا از متن‌های پیشین در باره‌ی طبیعت و محیط زیست، (بخشی از سیاره‌‌ی بیمار ، یک جای خالی دیگر: گونتر آندرس، نقادِ عصر جدیدِ مرگ‌محور،مصاحبه‌ای در باره‌ی جایگاه محیط زیست در نقد رادیکال و جنبش سیتواسیونیستی، فرهنگ، شعر و زیست‌بوم و نیز از میان متن‌های مربوط به اپیدمی کورونا، برای نمونه...

تاریخ و انقلاب در جامعه‌ی نمایشِ گی دوبور

به لطف اطلاع‌دهی یکی از دوستان خواننده متوجه شدم که در مقاله‌ی «موقعیت‌سازی از و در زمان انقلابی»، پس از مقدمه، متن مورد نظر در دسترس نیست. در این‌جا متن کامل را با عنوان اصلی آن از نو منتشر می‌کنم.

دریــافت فایـــل پی‌دی‌اف

فراز و نشیب‌های زیستن و گفتن

از تاریخ انتشار آخرین مقاله و مقوله در این سایت سه ماه و اندی می‌گذرد. یک فصل وقفه و انفصال. آخرین سطر آن نوشته، بازگشت به زندگی، این بود: زندگی حرف آخری ندارد. یا هیچ حرفِ زندگی حرف آخرش نیست. در عمر هفت ـ هشت ساله‌ی این وب‌سایت، این اولین وقفه و تعلیق نیست. و من هر بار کوشیده‌ام تا به علل «خصوصی و فردی» این تعلیق و وقفه‌ها به قدر کافی به طور ریشه‌ای بپردازم تااز این طریق ابعاد همگانی و...

هدیه‌ای نوروزی ـ بازگشت به زندگی

در این مدتی که درگیرِ مسائلی دل‌آزار مرتبط با نحوه‌ی چاپ و انتشارِ پیش‌پاافتادها بودم، پیام‌های همدلانه‌ی دوستان و گفت‌وشنود با آنان، چه نوشتاری و چه شنیداری، براستی حسِ دل‌نوازِ بهره‌مندی از پیوند و پشتی‌بانی را، درکیفیتی ناب، به من چشاند. این طعمِ نیروبخشِ اعتماد بهترین پادزهرِ پدیده‌ای است که به فرانسوی abus de confiance ، اجحاف به اعتماد، یا خیانت در امانت، نامیده می‌شود. برای اطمینان‌دادن به...

مانیفست توطئه‌باوری ـ فصل ۱، بخش سوم

۳. روشنایی‌های هراس‌افکنی شالوده‌های حالِ حاضر، در اصل، کودکانه است.برای آن‌که بتوانیم آن‌ها را کاملاً در اختیار داشته باشیم کافی است آن‌چه را ازپیش می‌دانیم فراموش نکنیم، و منتظر نباشیم که اعتراف‌های حاکمان  درک‌ودریافت‌های حسی ما را مجاز بداند.هر نیازی به دلیل و گواه نیازی بی‌پایان است که جبراً برآورده‌ناشدنی است. همیشه دلیلِ دلیل [گواهِ گواه] کم می‌آید، و این کمبود تمامی ندارد. این...

مانیفست توطئه‌باوری، فصل ۱، بخش دوم

۲. تبانی مثله‌شدگان البته، هراس‌افکنی هم برای خود وجهه‌ای دارد.قدرت از هاله‌ای  برخوردار است که هیپتوتیزم می‌کند.هر میرزا قشمشمِ تازه از راه‌رسیده‌ای، هنوز از کمیسیونِ آتالی[1] ــ که به ریاست‌اش  منصوب شده ــ  بیرون نیامده به سیمای ابوالهول درمی‌آید و سست‌مایگی‌اش نشانه‌ی استادی او وانمود می‌شود. خودِ استالین هم، که عکس‌اش روی جلد مجله‌ی تایم ۱۹۳۹ چاپ می‌شود، دیگر آن بچه‌ی با پاهای انگشت‌پرده‌ای...

مانیفست توطئه‌باوری، فصل ۱، بخش یکم

«جنگ با ویروس» جنگی  با ماست ۱. ضربه‌ی جهانی[i]. ۲. تبانیِ مثله‌شدگان. ۳. روشنایی‌های هراس‌افکنی[ii]. ۱. ضربه‌ای جهانی بود.تهاجمی از سوی همه‌ی شیاطین، بی‌حد و مرز، صاعقه‌آسا، جانبی.حمله‌ای پهبادی به موقعیتِ جهانی، زیر آفتاب نیمروزی، به‌هنگامی که مردمِ خوبِ “اهل زمین” آماده‌ی رفتن به سر سفره می‌شدند.اعلامِ بدون آماده‌باشِ یک وضعِ جدیدِ نهفته‌، لَنگان، اما آماده‌ی ورود به صحنه.نیمی...

مرگ همین جاست، همین جا باید پـرید

در بعضی از نوشته‌هایم از ژاک کَمَت Jacques Camatte  نام برده‌ام و به متن‌هایش ارجاع داده‌ام. آشنایی من با آثار او به اوایل دهه‌ی ۱۹۸۰ برمی‌گردد، زمانی که با چند تن از فعالان شاخه‌ی فرانسوی حزب کمونیست انترناسیونال PCI، برخاسته از آرای آمادئو بوردیگا، آشنا شدم. این ارتباط مقطعی بر پایه‌ی برخی نزدیکی‌های فکری و سیاسی میان ما زمینه‌ای شد تا من چند تا از متن‌های این جریان را برای انتشار در قالب...

صدا و سیماهای مافیاییِ حاکم بر جهان در دوران کورونا

در مقاله‌ی پیشین دو متن را به عنوان نمونه‌ای از رویکردِ صادقانه‌ی کسانی آوردم که پس از اعتماد نسبی اولیه به تدابیر بهداشتی دولتی، به‌خصوص واکسیناسیون، به نقدِ پیامدهای مخربِ چنین تدابیری روی آورده‌اند. اکنون نمونه‌ای از رویکرد کسانی می‌آورم که، همچون خودِ من، از ابتدا به  اداره‌ی سیاسی ـ بهداشتیِ حقنه و تحمیل‌شده از سوی حکومت‌ها بر مردمان هیچ اعتمادی نداشته‌اند. لوران موکیه‌لی Laurent...

بایگانی

برچسب‌ها