به لطف اطلاعدهی یکی از دوستان خواننده متوجه شدم که در مقالهی «موقعیتسازی از و در زمان انقلابی»، پس از مقدمه، متن مورد نظر در دسترس نیست. در اینجا متن کامل را با عنوان اصلی آن از نو منتشر میکنم.
دریــافت فایـــل پیدیاف
ــ کلمهی Utopia ، اوتوپیا، که توماس مور در سال ۱۵۱۶ برای عنوان کتابش برمیگزیند، در واقع حامل تفاوت و ابهامی معنایی میان دو کلمهی outopos (ناکجا) و eutops (خوشکجا، یا آرمانشهر) است. آمیزهی این دو معنا، جایی که نیست، و جایی آرمانی و خیالی، همچنان بر کلمهی اتوپیا غالب است. حدود چهار قرن بعد، گوستاو لاندئاوِر، آنارشیستِ سوسیالیست، در دو کتاب اصلی خود، انقلاب (۱۹۰۷) و فراخوان به سوسیالیسم...
(در این لحظه که میخواهم این متن را منتشر کنم، در یکمین سالگرد جنبش جلیقهزردها در فرانسه، اخباری از ایران میرسد که شاید باعث شود موضوع این مقاله در نگاه نخست بیارتباط با اوضاع به نظر آید. اما در کنه مطلب چنین نیست و امواج در اعماق بههم میآمیزند.) حدود یک ماه پیش یکی از دوستان در تماسی تلفنی از من پرسید که آیا خبر دارم ترجمهی جدیدی از جامعهی نمایش در ایران منتشر شده است؟ گفتم نه خبر...
امروز دو پیام از خوانندگان این وبسایت دریافت کردم: اولی با حسننیت انتشار این چهارمین چاپ را به من تبریک گفته بود و دومی از من پرسیده بود که آیا خطاهای تایپی چاپهای پیشین این بار تصحیح شده است یا نه. به پیامدهندهی اول پاسخ دادم که من از انتشار این چاپ جدید اطلاع نداشتهام و آنچه در زیر میآید مربوط به دومین پرسش است که چهبسا برای سایر خوانندگان علاقمند به این کتاب نیز بیفایده نباشد.
سرانجام پس از سالها انتظار ترجمهی فارسی کتاب دیگری از رائول ونهگم با عنوان اعلامیهی حقوق موجود انسانی ــ در بارهی خودفرمانی زندگی چونان فراگذشتن از حقوقِ بشر، به همت نشر کلاغ در تهران منتشر شد.
محتوای این کتاب فهرستوار شامل چهار متنِ نظریِ پایهای و سپس طرح حقوق انسانی در ۵۸ ماده است:
امروز پیامی دریافت کردم از یکی از خوانندگان ناشناس که با زبانی مهرآمیز و صمیمانه از تلاشهای من در زمینهی ترجمه و معرفی آثاری که منتشر کردهام، از جمله جامعهی نمایش، قدردانی کرده بود. سپس در گفتگوی تلفنی با دو تن از دوستان عزیزم، موهبتِ همدلی و قدردانی مشابهی نصیبام شد. صفا و زلالی دوستان بندری، جوشان از آزادهمنشیِ دریایی و زندگیخواهی همیشگیشان، مشعوفام کرد. چنین است که، در...
هر موجودِ انسانی حقِ خشم دارد ۱- بهجایِ خشمی که ترجمانِ حرمانها و وقاحتهای خواستِ قدرت است، شمِّ انسانی آن عتابی را مینشاند که برخاسته از بهستوهآمدنِ زندهگی است آنگاهکه از وفورش ممانعت میشود. بدینسان غضب، آنگاه که به زندهگیخواهی بازگردانده میشود، از انرژیِ آفرینندهیی سرچشمه میگیرد که به قلبِ موجودات و چیزها رخنه میکند تا آنها را انسانیتر سازد. تفسیر صاعقه و تازیانه، که...
گزارشی از کتاب بینالملل نوع بشر، در روزنامهی شرق، به تاریخ یکشنبه ۳ بهمن ۱۳۹۵
فردا اول ژانویه این وبسایت هم دو ساله میشود. اکنون آمیزهای از کیفیتِ واکنش خوانندگان و شمار فزایندهی آنها مرا به تداوم راهام دلگرمتر کرده است. برای قدرشناسی از این خوانندگان من راهی جز وفاداری به این راه نمیشناسم. میخواستم به این مناسبت مطلبی از و دربارهی شارل فوریه بنویسم. اما به دلائلی ترجیح میدهم، پس از وقفهای طولانی، بخشی دیگر از کتاب « اعلامیهی حقوقِ موجود انسانی» اثر رائول...