دستهنقد ترجمه‌های فارسی

اثر ترجمه‌های بد

امروز به هنگام نوشتن مطلبی در باره‌ی زبان و بازی، و نیز استناد به متن‌هایی از نیچه، به مقاله‌ای به زبان فارسی برخوردم که شباهت‌اش با موضوع مورد نظر نظرم را به‌شدت جلب کرد. عنوان این مقاله « تفسیر فلسفه نیچه بر مبنای مفهوم بازی » است که در سومین شماره‌ی « حکمت و فلسفه »، پاییز ۱۳۹۳ منتشر شده است. ( و در اینترنت در دسترس است ).

ختنه‌سوران نیچه با شرکت حاجی هیتلر

سردرگمی و سرسپردگی اغلب اندیشه‌ورزان ( روشن‌فکران ) ایرانی در تاریخ معاصر به گمان من می‌تواند دو صفت شاخص یا سرشتارِ اندیشه‌ورزی در این تاریخ محسوب شود. منظور از سردرگمی همان confusion است که من گاهی به پیشنهاد حیدری ملایری آن را “پشش ” ترجمه کرده‌ام. اصلی‌ترین علتِ سردرگمی و پشش، فقر انسجام ِ نظری است. منظورم از سرسپردگی نیز انقیاد به ایده‌ئولوژی‌ها، اتکا به مصادر و مراجع قدرت، و...

نیچه در قعر چاه افلاطون

در جریان نوشتن متنی بودم و در جایی از آن به نقل‌قولی از کتاب راه‌گرد و سایه‌اش ( که در ترجمه‌های فارسی با عنوان « آواره و سایه‌اش » منتشر شده ) نیاز پیدا کردم. گرچه به کیفیتِ بد ترجمه‌های موجود از این کتاب به فارسی واقف بودم اما باز به امیدِ صرفه‌جویی در وقت، به دو ترجمه‌ی فارسی از این کتاب نگاهی انداختم. ای کاش چنین نمی‌کردم چراکه بار دیگر آه از نهاد و دود از کله‌ام برخاست، و ضرورتِ نقدی گیریم...

نیچه و رمبو در معرضِ عارضه‌ی مشقِ ترجمه

۱-
رؤیا منجم در یادداشت خود بر اولین چاپ ترجمه‌اش از کتابِ نیچه با عنوانِ آنک انسان ( ۱۳۷۴، فکر روز ) پس از سپاسگزاری از ناشر و  ویراستار در مورد انتخاب عنوانِ کتاب نوشته بود: « و من مثل کودکی که از فلسفه و منطق چیزی نمی‌فهمد دوست داشتم اسمِ آن را انسان مصلوب بگذارم، اما باورم بر این است که ناشر و ویراستار بیش‌تر از من می‌دانند، بیش‌تر از من نیچه را می‌شناسند و درست می‌گویند.»

انگشت زنهار اما نشانه‌ی فلاکت

امشب در بخش دیدگاه‌های وب‌سایت، در رابطه با بررسی نقادانه‌ام در ترجمه‌خانه از ترجمه‌های فارسیِ « شاعران زرتشت»، پیام کوتاهی دریافت کردم از سوی فرستنده‌ای که نام « مهرنوش » را برای خود در این تماس برگزیده اما پیام خود را بدون نام و با فورمول « با احترام » تمام کرده است.
من قبلاً با شیوه‌هایی چون مسکوت گذاشتن و بایکوت کردن نقد روبه‌رو شده بودم ولی ندیده بودم کسی واکنشی این‌گونه به نقد نشان دهد.

شاعرانِ زرتشت در ترجمه‌خانه‌ی من

 

در نوشته‌ی پیشین‌ام به این موضوع اشاره کردم که درک‌ودریافت من از شعر در پیوند با چشم‌اندازی است که ابعادش از اواسط قرن نوزدهم با جریان شعرِ مدرن ( سپس بازتاب و پیامدش به صورت جنبش‌های پیشاهنگِ هنری در قرن بیستم) و اندیشه‌های شعری ـ فلسفیِ نیچه شکل می‌گیرد.

بایگانی

برچسب‌ها