دستهجورج اورول

پژواکی از شعر و واقعیتِ امروز

صبحِ من امروز با خواندن دو پیام آغاز شد. یکی به‌فارسی از سوی خواننده‌ای که با خواندن ترجمه‌‌ام از کتاب شعر و واقعیت روبرتو خواروز، با جمله‌هایی سرشار از قدرشناسیِ سخاوتمندانه  و صمیمت همدلانه از  جایگاهِ حیاتی شعر گفته بود، و دیگری پیامی بود به فرانسوی در ارتباط با انتخاباتِ اخیر در برزیل همرا با متنی از کاستوریادیس، به نام راهِ بی‌برون‌رفت. ( که متأسفانه فعلاً مجال ترجمه‌کردن‌اش را ندارم).

بی‌آزرمی و بی‌معنایی

در رویارویی با موجِ تند و تیزِ پسامدرن، ما خوانندگان‌مان را به مقاومت دعوت می‌کنیم. همان‌گونه که لاکاپریا می‌گوید، دورانِ ما دوستدارِ مفهوم‌سازیِ افراطی‌ای است که « برای جلب توجه کردن » باید درخشان باشد، ولو به حد بی‌معنا بودن برسد. برعکس، ما نیز به دنبالِ اندیشه‌ورزانی چون اورول، در پیِ اندکی آزرم و تواضع بیش‌تر هستیم، و نیز بازگشتی به « عقلِ سلیم». از آن‌جایی که « گرایشِ مسلطِ نثرِ مدرن دورشدن...

در شناختِ رادیکالیته، بخش سوم، سرپیچی از جهانِ بدکردار

گسستن از نظام همان‌گونه که پیش‌تر توضیح دادیم، رادیکال بودن یعنی این نظام و سیستم را با در نظر گرفتن ابعادِ چهارگانه‌‌ی اقتصادی، تکنولوژیک، فرهنگی و سیاسیِ آن مؤاخذه کردن و علتِ مسأله دانستن ــ و مجموعه‌ی این ابعاد را بدون نادیده گرفتن هیچ‌کدامْ موضوعِ نقدِ یگانه‌ای قرار دادن. اما نقد برای رادیکال بودن باید همچنین این مؤاخذه‌ را چنان ژرفا بخشد که موجبِ گسستی راستین از این سیستم شود. و این مشخصاً...

بایگانی

برچسب‌ها