در یاداشت قبلی، میانبُری ناگزیر مرا به این نتیجهگیری رساند که پرداختن به معنا و مفهوم آگاهی کاذب، بنا بر رویکردِ ژوزف گابل، در این وضعیت ضرورتی بیش از پیش یافته است. آنچه از حالا و شاید طی چند بخش منتشر خواهم کرد پیگیری همین طرح است. ابرام در بازاندیشی به مسألهی آگاهی کاذب برخاسته از بافتار ویژهای است که از آغاز جنبش زن زندگی آزادی در ایران، و سپس مصادفشدناش با جنبش اجتماعی جاری در...
هموگانِ زندگیخواهی
اصطلاحِ «رشتهی تحریر» همیشه برای من معنایی جذاب و معمایی داشته است. نخست به این دلیل که در اندیشیدن، گفتن و نوشتن همیشه با درهمتنیدگی و کثرت موضوعها و بازآواییشان در ذهنم مواجهام و در عینحال پیمانه و میزانِ زمان و زبان ( یا همان حوصله، به معانیِ صبر و مجال، ذوق و آمادگی، ظرفیت، و نیز چینهدانِ پرنده!) مرا بیشتر به تخلیص و تلخیص وامیدارد تا به تفصیل. سپس اینکه واژهی تحریر نیز چندین معنا...
فراز و نشیبهای زیستن و گفتن
از تاریخ انتشار آخرین مقاله و مقوله در این سایت سه ماه و اندی میگذرد. یک فصل وقفه و انفصال. آخرین سطر آن نوشته، بازگشت به زندگی، این بود: زندگی حرف آخری ندارد. یا هیچ حرفِ زندگی حرف آخرش نیست. در عمر هفت ـ هشت سالهی این وبسایت، این اولین وقفه و تعلیق نیست. و من هر بار کوشیدهام تا به علل «خصوصی و فردی» این تعلیق و وقفهها به قدر کافی به طور ریشهای بپردازم تااز این طریق ابعاد همگانی و...
مانیفست توطئهباوری ـ فصل ۱، بخش سوم
۳. روشناییهای هراسافکنی شالودههای حالِ حاضر، در اصل، کودکانه است.برای آنکه بتوانیم آنها را کاملاً در اختیار داشته باشیم کافی است آنچه را ازپیش میدانیم فراموش نکنیم، و منتظر نباشیم که اعترافهای حاکمان درکودریافتهای حسی ما را مجاز بداند.هر نیازی به دلیل و گواه نیازی بیپایان است که جبراً برآوردهناشدنی است. همیشه دلیلِ دلیل [گواهِ گواه] کم میآید، و این کمبود تمامی ندارد. این...
مانیفست توطئهباوری، فصل ۱، بخش دوم
۲. تبانی مثلهشدگان البته، هراسافکنی هم برای خود وجههای دارد.قدرت از هالهای برخوردار است که هیپتوتیزم میکند.هر میرزا قشمشمِ تازه از راهرسیدهای، هنوز از کمیسیونِ آتالی[1] ــ که به ریاستاش منصوب شده ــ بیرون نیامده به سیمای ابوالهول درمیآید و سستمایگیاش نشانهی استادی او وانمود میشود. خودِ استالین هم، که عکساش روی جلد مجلهی تایم ۱۹۳۹ چاپ میشود، دیگر آن بچهی با پاهای انگشتپردهای...
مرگ همین جاست، همین جا باید پـرید
در بعضی از نوشتههایم از ژاک کَمَت Jacques Camatte نام بردهام و به متنهایش ارجاع دادهام. آشنایی من با آثار او به اوایل دههی ۱۹۸۰ برمیگردد، زمانی که با چند تن از فعالان شاخهی فرانسوی حزب کمونیست انترناسیونال PCI، برخاسته از آرای آمادئو بوردیگا، آشنا شدم. این ارتباط مقطعی بر پایهی برخی نزدیکیهای فکری و سیاسی میان ما زمینهای شد تا من چند تا از متنهای این جریان را برای انتشار در قالب...
هوشیعانا فایزر و شرکا!
چند ماه ماه پیش در مقالهای با عنوان اندیشیدن به لحظهی کنونی در بارهی جنبههایی از بحران بهداشتی جاری در جهان و موضوع واکسیناسیون در برابر شیوع کورونا نکتههایی نوشتم. از آن پس هر بار که هجوم سیلآسای آنچه «خبر» نامیده میشود ذهنم را اشغال کرده، وسوسهی نوشتن در برابر استیلای این همه هذیان بر جهان برایم به تلواسهای تبدیل شده، آمیزهای از نگرانی، اندوه و بیتابی. همزمان میل چیرهشدن بر...
الاهیات سرمایه
در مقالهی پیشین، ضمن اشاره به دینِ سرمایه از چند متنِ نسبتاً کلاسیک در این زمینه نام بردم اما فراموش کردم به جدیدترین اثری که در این باره به زبان فرانسوی منتشر شده اشاره کنم. بنابراین متن زیر را میتوان تکملهای بر آن مقاله دانست. الاهیاتِ سرمایه، نام کتابی است از ادوارد ژوردَن Edouard Jourdain ( نشرِ PUF، ژانویه ۲۰۲۱). نویسنده که تز دکترایش در علوم سیاسی در بارهی آثار و آرای پییر ـ ژوزِف...
اندیشیدن به لحظهی کنونی
نزدیک یک ماه پیش، یکی از دوستان خوانندهی این وبسایت در نامهای شخصی به من نوشته بود: « […] موضوعی که چند هفته است ذهنام را مشغول کرده مسئلهی واکسن کرونا است. چند وقت است که هرچه کنکاش و تلاش میکنم دربارهی واکسنهای کرونا تحقیقی کنم چنان به مطالب ضد و نقیض برمیخورم که تصمیمگیری و موضعگیری برایم سخت و ناپایدار میشود. من در زبان فارسی به مطلب قانعکنندهای برنخوردم. البته به این...
به یاد بانوی ایستاده، سیمون دوبو
دیشب پیامی از رائول ونهگم دریافت کردم با این جمله: « به یادِ سیمون دوبو از صمیم قلب». بعد مقالهای در سایت مدیاپارت خواندم، حاوی خبر درگذشت سیمون دوبو همراه با مصاحبهای که سال پیش با او انجام شده است. عنوان مقاله این است: «شور آفرینشگر» فیلسوف صدساله سیمون دوبو پایان گرفت و در ادامه: «سکسوالیته، آن لاشبرگی است که همهی ایدههای بزرگ بر آن میرویند.» این بود اصلِ اعتقادی فیلسوف سیمون...