سرانجام پس از سالها انتظار ترجمهی فارسی کتاب دیگری از رائول ونهگم با عنوان اعلامیهی حقوق موجود انسانی ــ در بارهی خودفرمانی زندگی چونان فراگذشتن از حقوقِ بشر، به همت نشر کلاغ در تهران منتشر شد.
محتوای این کتاب فهرستوار شامل چهار متنِ نظریِ پایهای و سپس طرح حقوق انسانی در ۵۸ ماده است:
حقِ خشم
هر موجودِ انسانی حقِ خشم دارد ۱- بهجایِ خشمی که ترجمانِ حرمانها و وقاحتهای خواستِ قدرت است، شمِّ انسانی آن عتابی را مینشاند که برخاسته از بهستوهآمدنِ زندهگی است آنگاهکه از وفورش ممانعت میشود. بدینسان غضب، آنگاه که به زندهگیخواهی بازگردانده میشود، از انرژیِ آفرینندهیی سرچشمه میگیرد که به قلبِ موجودات و چیزها رخنه میکند تا آنها را انسانیتر سازد. تفسیر صاعقه و تازیانه، که...
پس از دو سال، تدوام راه
فردا اول ژانویه این وبسایت هم دو ساله میشود. اکنون آمیزهای از کیفیتِ واکنش خوانندگان و شمار فزایندهی آنها مرا به تداوم راهام دلگرمتر کرده است. برای قدرشناسی از این خوانندگان من راهی جز وفاداری به این راه نمیشناسم. میخواستم به این مناسبت مطلبی از و دربارهی شارل فوریه بنویسم. اما به دلائلی ترجیح میدهم، پس از وقفهای طولانی، بخشی دیگر از کتاب « اعلامیهی حقوقِ موجود انسانی» اثر رائول...
مادهی ۱۰ ب ۳: هر موجودِ انسانی حق دارد به جای حکومتهای دولتی فدراسیونی جهانی از جماعتهای کوچکِ محلی بنشاند که در آنها کیفیتِ افراد ضامنِ انسانیتِ جوامع است.
۱– ناانسانیت درخور بحث نیست درخورِ امتناع است. هیچ اکثریتی نمیتواند احکامِ بربریت را تحمیل کند. انتخابِ انسانیِ یکنفره بیش از تصمیمِ ناانسانیِ نفراتِ بسیار اهمیت و تأثیر دارد. کیفیتِ زندهگی فسخکنندهی دیکتاتوریِ عدد و کمیّت است.
تفسیر
مادهی ۱۰ ب ۲: همهی موجوداتِ انسانی حق دارند بر پایهی احساسِ نزدیکیهایشان گروه تشکیل دهند
۱- خانوادهی باز و چندهستهیی خانوادهی پدرسالار، یکلَخت، اقتدارآمیز و بسته را که قرنها آماجِ نفرت و خمیرمایهی خوارداشتِ خویش و دیگران بوده است لغو میکند. توجهِ مهرآمیزش به امیال و آگاهی از آنها آموزشگرِ بازیِ همدلیها و بیزاریهاست، که این خود زمینهی بس مساعدی است برای کاربستِ آزادیها، امتناع از قربانیگری، و در پروایِ همآهنگی [هارمونی] به سر بردن.
مادهی ۱۰ ب ۱: هر موجودِ انسانی حقِ پیوند و اتحاد با همنوعانِ خود دارد
۱- تنها افرادی که خواهانِ آفریدنِ سرنوشتِ خویش اند میتوانند بنیانگذارِ جامعهیی همبسته باشند، رؤیای دیرینهی برادری را تحقق بخشند، و تعارضهای دوشاخهیی چون استثمارکننده و استثمارشونده، منافعِ خصوصی و عمومی، خودخواهی و دگرخواهی، گردنکشی و سرسپاری رمهوار را به گذشتهیی سپریشده دور بریزند.
مادهی ۱۰ الف ۳ : هر موجود انسانی حقِ اصالت دارد
۱- هیچچیز به اندازهی راست و واقعیبودنِ بیاماواگر، خود را روراستشناختن و در تاریکی و روشنیِ امیال بازشناختن، لذتِ دوستداشتنِ خود را فراهم نمیکند. چنین لذتی با آنچه مدعیِ بیانکردناش به شیوهی نمایشی است ناسازگار است. لذتِ دوستداشتنِ خود، انسان را از خودستایی میرهاند و بنابراین باعثِ رهایی از خوارداشتِ خود و تنفر از خود نیز میشود، یعنی از گرایشی که همواره دیر یا زود موجب خوارداشتِ...
مادهی ۱۰ پ : هر موجودِ انسانی حقِ پیوند و اتحاد با طبیعت را دارد
۱‐ پیوند و اتحاد [آلیانس] میانِ طبیعت و موجودِ انسانی، که خود برآمده از طبیعت است، نشانگرِ پایانِ نظامِ اقتصادییی است که بر بهرهکشی توأمانِ هر دو بنیان یافته است. این پیوند، پس از هزارهها، از نو با رابطهی همزیانهی انسان و زمین گره میخورد. نوعی از اقتصادِ برچینی [چیدن بار و بر گیاهان] را بازمیگشاید که در اصلِ خود همانندِ اقتصادی است که تمدنهای پیش از انقلابِ زراعی به کار میبردند، اما...
اعلامیهی حقوق: ادامه مادهی ۱۰: حق پیوند با خویشتن و آگاهی از یکتایی ِ خویش
مادهی ۱۰ الف ۱
هر موجودِ انسانی حق دارد در اتحاد و پیوند با خویش باشد
۱- هرکس حق دارد آگاهی از خویش را، در وحدت با تن و بیانِ ذهنیِ آن، بیدار سازد و رُشد دهد و آن هوشمندیِ حسی را کشف کند که با یکتاییِ تجربهی زیسته شکل میگیرد و به درک و دریافت موادِ فیزیولوژیکی و عاطفییی میپردازد که سرآغازِ ساختهشدنِ سرنوشت است.
اعلامیهی حقوق، مادهی ۱۰ :حقِ کامیابی از خویش، از دیگران و از جهان
مادهی ۱۰ هر موجود انسانی حقِ کامیابی از خویش، از دیگران و از جهان دارد ۱- مزیت و ارجحیت بخشیدن به تمتع از خویش، از دیگران و از جهان، مفیدترین شیوه برای الغای هر شکل از مالکیت است. تفسیر اجازهی تصاحب و تملک بر موجودات و چیزها هرگونه رابطهی فردی و اجتماعیِ مبتنی بر لذتِ بیقیدوشرط را ممنوع میسازد. مالکیت، چه خصوصی باشد و چه عمومی، ایجابگرِ ممنوعیت و تخطیکردن از آن، مسدودیت و طردسازی، و...