چند ماه ماه پیش در مقالهای با عنوان اندیشیدن به لحظهی کنونی در بارهی جنبههایی از بحران بهداشتی جاری در جهان و موضوع واکسیناسیون در برابر شیوع کورونا نکتههایی نوشتم. از آن پس هر بار که هجوم سیلآسای آنچه «خبر» نامیده میشود ذهنم را اشغال کرده، وسوسهی نوشتن در برابر استیلای این همه هذیان بر جهان برایم به تلواسهای تبدیل شده، آمیزهای از نگرانی، اندوه و بیتابی. همزمان میل چیرهشدن بر...
دربارهی ماژسکول و خط فارسی
فرزان نصر ـ بهروز صفدری ( نشانههای نگارشی بهکاررفته در این متن فقط در نسخهی پیدیاف به شکل کامل دیده میشود، بنابراین از خوانندگان علاقمند دعوت میکنیم به ماژسکول و خط فارسی مراجعه کنند.) در زبانهایی که شیوهی نگارش یا رسمالخط آنها براساس رسمالخط لاتین یا رومی است، حروف دارای دو شکل بزرگ و کوچکاند. به این نوع الفبا، bicaméral ، دوخانهای، میگویند. شمار اندکی از الفبا و رسمالخط هم...
فراخوان به مترجمان فرانسوی به فارسی
فراخوان به مترجمان فرانسوی به فارسی نظر به افزایش روز به روزِ شمار متنهای تحلیلی روشنگرانه در بارهی جنبش اجتماعی جاری در فرانسه، و با توجه به اهمیتِ انتقال این تجارب و آگاهیهای مرتبط به آن به جغرافیای فارسیزبان، نیاز به ایجاد ارتباط و تشریک مساعی برای ترجمهی چنین متنهایی در قالب یک فعالیت جمعی و گروهی را در موقعیت فعلی برای من مبرمتر از همیشه ساخته است. بنابراین از مترجمان و کسانی که چنین...
جامعهی خودمختار چه جامعهای است؟
متنی که قصد دارم ترجمهی فارسیاش را از امروز، به تدریج و در چند بخش، به شما اهدا کنم از شمار متنهایی است که به نیاز من به « با یک تیر چند نشان زدن » پاسخ میدهد
ترجمه بهمثابه نقد و بحران، بخش دوم
Considération – observation – réflexion – méditation – remarque – note هر مترجم فارسیزبانِ منصفی میتواند اذعان کند که هنگام مواجهه با واژههای بالا معادلهای دقیق ، یکدست، رسا و روانی به ذهنش نمیرسد و بهناچار به معادلهای موجود و متداول در لغتنامهها یا ترجمههای دیگر رومیآورد. یعنی معادلها و مترادفهایی چون تأمل، تعمق، مداقه، غور، تفکر، ملاحظه، مشاهده، نظر، توجه، دقت، تذکر یا...
ترجمه بهمثابه نقد و بحران یا پَرژَن و پَرژَنه
اخیراً از خبر انتشار دو کتاب در ایران بسیار خوشحال شدم. یکی فرهنگ ریشهشناختی فارسی، (در پنج جلد) از محمد حسندوست، و دیگری تاریخ ترجمه در ایران، از دوران باستان تا پایان عصر قاجار، نوشتهی عبدالحسین آذرنگ. هرچند هنوز هیچیک از این کتابها به دستم نرسیده و اطلاعاتم دربارهی آنها محدود به گزارشها و مصاحبههاست، اما صرفِ فعلیتِ یافتن چنین مباحثی در عرصهی کتاب و کتابخوانی را نشانهای نویدبخش از...
خاراشکن
شارل فوریه و فارسیِ زبانبسته
از آغاز راهاندازی این تارسیت یا وبسایت، یکی از طرحهای محوریام ترجمه و انتشاری متنهایی از و دربارهی شارل فوریه بود. تقریباً همهی کسانی که من آنها را همولایتیهای فکری خودم نامیدهام و از آنها متن یا متنهایی به فارسی ترجمه کردهام با شدتهای متفاوت تأثیرپذیرفته از آرا و آثار شارل فوریه بودهاند. از جمله سیتواسیونیستها و مشخصترینشان رائول ونهگم.
تعجب دارد یا ندارد؟ در حاشیهی یک پرسش
در واکنش به متنی که دیشب در این وبسایت منتشر کردم، دوستم حسن مرتضوی در صفحهی فیسبوک این « کامنت » و پرسش را مطرح کرد:
« بهروز جان. ممنون اما كمي لطفا توضيح بده چرا ابراز تعجب از سربرآوردن اجساد مومياييشده عجيب است؟ آيا ظهور دايناسورها فقط ناشي از ناداني يا تحریف سرچشمههاست و در نتيجه چون ميدانستيم كه از همان ابتدا با چه روبرو هستيم نبايد تعجب ميكرديم؟»
بصیرت نزدیکترین زخم به خورشید است.
دو هفته پیش، پس از انتشار مقالهی « کاربردی یا مصرفی »، دوست عزیزم حسن مرتضوی تفسیر و توضیح کوتاهی در این باره در صفحهی فیسبوک من نوشت و من نیز به همان صورت پاسخ مختصری به یادداشت او نوشتم. از آنجا که همهی خوانندگان این وبسایت با فیسبوک سروکار ندارند، من آن هر دو یادداشت را در پایین مقالهی حاضر میآورم.