در آغاز راهاندازی این وبسایت، از دهکدهی اندیشگی خود و همولایتیها یا همدهکدهایهایی که نامشان رزق روح من است یاد کرده بودم و از میل و انگیزهام به تقسیم و اشتراکیکردنِ این رزق. یا اگر زندگی را سفری بدانیم، میخواستهام با الهام از همسفران خود بگویم. من هم راهی این سفر سوار اتوبوسی شده بودم که کسانی در ایستگاههای قبل سرنشین آن شده بودند و میدانستم یا مشتاق بودم که کسان دیگری در...
گمشو، جنگ ـــ مواخذهی صهیونیسم
آرام حیوان، آرام!بر دهانهی آتشفشانِ درون، به این زبانهی بیزبان به خود میگویممذابِ کلماتِ جوشان، غلتان، که خوابشان نمیبردتا خوابم ببرد، تا کلمات به رؤیا و تصویر بدل شوندرام نمیشوند تا آرام شوم. فَوَران بهار است؟ آتشفشان زایش؟کلماتِ نازاده در زهدان زبان به هر سو سر میکوبندتا نوزادم شوند، تا زائوی زبانم شوم، زبانِ زبانهبه افسونِ رم و رامِ حرف آرام ای جانورِ رمیدهمرا بافتنِ لگامی از کلام...
الغای صیادخویی و از نو انسانیشدن
رائول ونهگم الغای صیادخویی و طعمهجویی از نو انسانیشدن فراخوان به آفرینشِ جهانیِ جمعهای مبارز برای ایجاد یک زندگی انسانیِ آزاد و اصیل ما انسان را به شرمساریِ انسانیت تبدیل کردهایم. از دورترین زمانها تا به امروز، هیچ جامعهای به نقطهی بیشرفی و رذالتی که یک تمدنِ زراعی ـ کالایی گواهِ آن است، و طی ده هزار سال کمالِ تمدن محسوب شده، نرسیده بوده است. قابل انکار نیست که ما، همچون بخشی از گسترهی...
از بهار تا بهار با شاهپرک زندگی
تاریخ انتشار آخرین نوشتهام در این وبسایت، ۱۷ آوریل یعنی اواخر اولین ماه بهار پارسال است. رشتهی فعالیت این وبسایت در عمر ۹ سالهاش چندین بار دچار وقفه شده و من هر بار تفسیر مختصری از علتهایش را به موضوعی برای ازسرگیری این فعالیت تبدیل کردهام. اما دلایل تعلیق یکسالهی اخیر برایم مغاکینتر و توانفرساتر از همیشه بوده، و نوشتن در بارهی آن نیز رویکرد و توان دیگرگونهای از من میطلبد. و...
نوروزانهای با الیزه روکلو
به نشانهی برگزاری یا بزرگداشتی از گردشِ زمان و طبیعت، به این فکر افتادم که همراه با انتشارِ نسخهی پیدیاف چند تا از متنهای پیشین در بارهی طبیعت و محیط زیست، (بخشی از سیارهی بیمار ، یک جای خالی دیگر: گونتر آندرس، نقادِ عصر جدیدِ مرگمحور،مصاحبهای در بارهی جایگاه محیط زیست در نقد رادیکال و جنبش سیتواسیونیستی، فرهنگ، شعر و زیستبوم و نیز از میان متنهای مربوط به اپیدمی کورونا، برای نمونه...
تاریخ و انقلاب در جامعهی نمایشِ گی دوبور
فراز و نشیبهای زیستن و گفتن
از تاریخ انتشار آخرین مقاله و مقوله در این سایت سه ماه و اندی میگذرد. یک فصل وقفه و انفصال. آخرین سطر آن نوشته، بازگشت به زندگی، این بود: زندگی حرف آخری ندارد. یا هیچ حرفِ زندگی حرف آخرش نیست. در عمر هفت ـ هشت سالهی این وبسایت، این اولین وقفه و تعلیق نیست. و من هر بار کوشیدهام تا به علل «خصوصی و فردی» این تعلیق و وقفهها به قدر کافی به طور ریشهای بپردازم تااز این طریق ابعاد همگانی و...
هدیهای نوروزی ـ بازگشت به زندگی
در این مدتی که درگیرِ مسائلی دلآزار مرتبط با نحوهی چاپ و انتشارِ پیشپاافتادها بودم، پیامهای همدلانهی دوستان و گفتوشنود با آنان، چه نوشتاری و چه شنیداری، براستی حسِ دلنوازِ بهرهمندی از پیوند و پشتیبانی را، درکیفیتی ناب، به من چشاند. این طعمِ نیروبخشِ اعتماد بهترین پادزهرِ پدیدهای است که به فرانسوی abus de confiance ، اجحاف به اعتماد، یا خیانت در امانت، نامیده میشود. برای اطمیناندادن به...
مانیفست توطئهباوری – فصل۲، بخش ۱
توطئهباوری نامِ آگاهیای است که خلعسلاح نمیشود۱. توطئهی ضدتوطئهباوری ۲. همچون سال ۱۹۱۴ ۳. «همهچیز در توطئه [همدمی] است. ۱. توطئهی ضدتوطئهباوری ادعای مبارزه علیه یک اپیدمی، و فردا علیه فاجعهی اکولوژیکی، از طریق مشروطساختنِ هر گونه زندگی اجتماعی به ارائهی یک «گذرنامه»، یعنی تعمیمِ نوعی نسخهی الکترونیکیِ دفترچهی کارگریِ قرن نوزدهم، و سپس داغ ننگِ بیمسؤولیتی زدن...
مانیفست توطئهباوری ـ فصل ۱، بخش سوم
۳. روشناییهای هراسافکنی شالودههای حالِ حاضر، در اصل، کودکانه است.برای آنکه بتوانیم آنها را کاملاً در اختیار داشته باشیم کافی است آنچه را ازپیش میدانیم فراموش نکنیم، و منتظر نباشیم که اعترافهای حاکمان درکودریافتهای حسی ما را مجاز بداند.هر نیازی به دلیل و گواه نیازی بیپایان است که جبراً برآوردهناشدنی است. همیشه دلیلِ دلیل [گواهِ گواه] کم میآید، و این کمبود تمامی ندارد. این...