در حال ترجمهی مقالهای هستم از بنژامن پره، به نام «شورشگر در تعطیلات آخر هفته» که نقدی است بر دیدگاههای آلبر کامو در کتاب انسانِ شورشگر. برای آوردن نقل قولهایی از این کتاب به سراغ ترجمهی فارسیِ آن «انسانِ طاغی» رفتم، ولی با دیدن خطاهای آن از خیرش گذشتم. بعد، ضمن جستوجو در بارهی کاربردِ واژهی « لیبرتر» در متنهای فارسی، یافتن چند ترجمهی فارسی ذوقزدهام کرد. چندین مقاله از نشریهی لوموند دیپلوماتیک، شمارهی ژانویهی ۲۰۰۹، به موضوع آنارشیسم و جنبشِ لیبرتر اختصاص داده شده، و به همتِ دوستدارانِ این نشریه به فارسی ترجمه شده است.
ذوقزدگیام دو چندان شد وقتی دیدم یکی از مقالهها نوشتهی کلر اوزیاس Claire Auzias است. کلر از آنارشیستهای فعال و پرسابقهی فرانسوی است. از قضا از دوستان من هم هست و همین چندی پیش در همایشی لیبرتری او را دیده بودم و، فارغ از موضوع ترجمه، امشب قصد داشتم از او تلفنی احوالپرسی کنم. و خب میدانستم با این خبر او را سورپریز و خوشحال خواهم کرد.
مقالهی او را با عنوان « سرپیچی مسری»، مترجمی به نام آزیتا نیکنام به فارسی برگردانده است. با شوق فراوان شروع به خواندن این ترجمه کردم، ولی پس از چند پاراگراف، خطاها و دستاندازهای ترجمه شوقام را به دمغی تبدیل کرد. با اینحال، ترجیح دادم، به عنوانِ دوست ایرانیِ او، کلر را از نفسِ ترجمهشدن مقالهاش به فارسی خوشحال کنم، و به او قول دادم به سهم خودم خوانندگان را از ایرادهای این ترجمه مطلع سازم.
مقالهی دیگر این مجموعه، با عنوانِ [«آنارشيست»، «ليبرتر» نام گذاريهايي نه چندان دقيق] نوشتهی ژان پیر گرنیه است. او یک جامعهشناس لیبرتر است و بیشتر در زمینهی شهرسازی پژوهش و فعالیت میکند. این مقاله را شروین احمدی به فارسی برگردانده است، اما این مقالهی خواندنی نیز متأسفانه با کیفیت بسیار بدی ترجمه شده است.
مجموعهی این ترجمهها، در سایتِ لوموند دیپلوماتیک به فارسی، به این نشانی در دسترس است:
http://ir.mondediplo.com/rubrique101.html
بدیهی است که همهی ترجمهها کیفیت همسانی ندارند، مثلاً مروری کوتاه بر ترجمهی مقالهی مربوط به پردودن، مرا کمی امیدوار کرد که این دوستان میتوانند با کمی دقت بیشتر، تلاشِ خود را بارآورتر سازند.
نگاه ویرایشیِ اجمالی به ترجمهی « سرپیچیِ مسری»:
Une indocilité contagieuse
Il est rare que les anarchistes ne participent pas, avec d’autres, aux luttes sociales. Mais, des Bourses du travail à l’amour libre et du syndicalisme révolutionnaire à l’insoumission, ils sont également à l’origine de formes nouvelles de subversion de l’ordre établi
سرپیچی مسری
به ندرت پیش می آید که آنارشیست ها، البته همراه با نیروهای دیگر، در مبارزات اجتماعی شرکت نکنند. آنها علاوه بر ایجاد مقر اتحادیههای کارگری، عشق آزاد و فعالیتهای سندیکایی انقلابی و تمرد، بانیان اشکال جدید سرنگونی نظم موجود نیز هستند.
ویرایش:
این که آنارشیستها، همراه دیگران، در مبارزاتِ اجتماعی شرکت نکنند، امر نادری است. اما، آنها از تشکیل بورسهای کار [در ادامهی مقاله توضیح داده شده] گرفته تا عشقِ آزاد، از سندیکالیسمِ انقلابی گرفته تا نافرمانی، باعث و بانیِ اشکالِ نوینی از براندازیِ نظمِ مستقر نیز هستند.
Ce n’est pas le moindre des paradoxes de l’anarchisme que d’être à la fois un modeste mouvement social et un rare vecteur d’imaginaire. Chacun, en France du moins, connaît cette chanson de Léo Ferré qui dit des anarchistes : « Y en a pas un sur cent et, pourtant, ils existent
این به هیچ وجه تناقض جریان آنارشیستی نیست که از سویی یک جنبش اجتماعی حاشیه ای است و از سوی دیگر یکی از نادرترین قوای محرکه تخیلات جامعه . هر کسی، دست کم در فرانسه این ترانه لئو فره را در باره آنارشیست ها می شناسد: از صد نفر، یک نفر هم آنارشیست نیست. معهذا، آنها همیشه وجود دارند.
ویرایش:
از پارادوکسهای آنارشیسم یکی هم این است که همزمان یک جنبشِ اجتماعیِ کمدامنه و یک بردارِ کمنظیرِ قوهی تخیل است. هر کسی، دستکم در فرانسه، این ترانهی لئو فِره را میشناسد که دربارهی آنارشیستها میگوید: « یکی از صد تا هم نمیشوند، و بااینحال وجود دارند.»
Dans la rue, d’abord, tant ils ne laissent pas souvent échapper une occasion de luttes. Plus indirectement ensuite, par ce que le sociologue Alain Pessin qualifie de « puissance imaginaire de l’anarchisme», qui favorise sa prégnance sociale
نخست در خیابان ها، زیرا آنها هرگز، هیچ موقعیت مبارزاتی را از دست نمی دهند و سپس به طور غیر مستقیم به علت قدرت تخیل آنارشیسم (به قول جامعه شناس آلن پسن) که حضور و دوام اجتماعی آنها را میسر کرده است.
ویرایش:
نخست در خیابان، چراکه که آنها اغلب هیچ فرصت مبارزهای را از دست نمیدهند. سپس بهطور نامستقیمتر، از طریق آنچه جامعهشناسی به نامِ آلن پِسَن آن را « توانِ تخیلی آنارشیسم» مینامد، توانی که زمینهی نفوذ و گیرایی اجتماعیِ آنارشیسم را فراهم میسازد.
Ainsi, on se plaît à retrouver dans les diverses formes de grèves sauvages, de débrayages incontrôlés de secteurs ouvriers, l’ombre d’un anarchisme donnant la préséance au producteur, sans intermédiaire, y compris sur le sens de son combat et ses directions
اغلب دوست داریم که در اشکال مختلف اعتصابات اعلام نشده و یا دست از کار کشیدن بدون کنترل بخش کارگری، سایه آنارشیستها را ببینیم که حضور عاملین مبارزه را بی هیچ واسطهای، حتی، و به ویژه، در رابطه با خود مبارزه و خط و مشی آن، برجسته می کنند.
ویرایش:
برهمین پایه، خوشایند است که در اشکال گوناگونِ اعتصاباتِ وحشی، متوقف ساختنهای کنترلنشدهی روندِ تولید توسط بخشهای کارگری، سایهی آنارشیسمی به چشم میخورد که اولویت را، بدون واسطه، به تولیدکننده میدهد، و این امر را شاملِ معنا و سمتوسوی مبارزهی او نیز میداند.
بعضی املاها و معادلهای نادرستی که باید اصلاح شوند:
شارل فوریر شارل فوریه
ضد استبدادی ضد اقتداری
همیاری متقابل تعاون
سنت ایمر سنت ایمیه
تعویض مسئولیتها چرخشِ مسئولیتها یا تکالیف
قیام کانوت جنبشِ کانوها (ریسندگان) در لیون
قیام اواکزاکا قیام اواخاکا در مکزیک
چیاپا چیاپاس
و ویرایشهای لازمِ دیگر.
[…] پاینوشت: منبع سایت بهروز صفدری […]