مارسل، سلامِ زندگی برتو
که هرگز از بزرگداشتاش بازنایستادی و معافات میدارد از فاتحهخوانیهایی که لگامگسیختگیِ سود با شتابی سهمگین در همهجا میگسترد. غمِ رفتنِ اجباریات به لهیب خشم آمیخته است. این خشم نیز شیوع مییابد و من بیصبرانه چشم به راهم تا این اراذلِ آدمکش را به سکوت فروکشاند و از مقابل چشممان بروبد، اراذلی که سفاهت و لودگیشان نیز دیگر ننگینیشان را نمیپوشاند. اینکه تو را به فهرستِ مرگومیرها در ترازنامهی محاسباتی و محاسبهگری بیفزایند بخشی از همان خوارشماری انسان است که مردمان جهان عزمِ پایاندادن به آن را دارند. زیرا تو قربانی یک ویروس نیستی، تو را تیغِ تروریسمِ دولتییی از پا درآورد که به ادارهکنندگانِ سودْ سهم واریز میکند و بیمارستانها، مدارس و خدمات عمومی را روانهی مراکزِ اسقاطی میکند. هیچچیزْ در مسخرگیْ زشتتر از عدالتِ پوپولیستی و انتقامجویانهای نیست که در صدد سربریدن از عروسکهای خیمهشببازییی است که سرهاشان با یکدیگر قابلتعویض است. برعکس، به نام آزادیهای زندگیِ پُر و پیمان است که باید شیادیها را نابود کرد، شیادیهایی چون آزادیِ تجارت، آزادیِ استثمارکردن، ستمراندن و کُشتن.
آسوده بخواب، مارسل، از پساش برخواهیم آمد.
در کمال دوستی،
رائول