پس از انتشار طوماری با عنوان « ما دیگر هالو نیستیم » از سوی جمعی از هنرمندان در فرانسه، و واکنش جمعی از جلیقهزردها در اعلامیهای با عنوان « هنرمندان، کار ما از این حرفها گذشته است »، کنشهای مبارزاتی و اعتراضی دیگری در فرانسه صورت میگیرد که نشانهی توسعه و تعمیق مطالبات جنبش جلیقهزردها، بهویژه در تقابل با زرادخانهی سرکوب و تحریف دولت و سگهای نگهبانش در قالب رسانههاست. رسانههایی که مردم این روزها به جای média آن را merdia ( گُهرسانه : ترکیب دو کلمهی merde ، گُه و کثافت، و média ) مینامند.
از میان این کنشها دو ابتکار عملِ اعتراضی جدید بیشتر بازتاب یافته است:
در ۱۳ مه ۲۰۱۹ به هنگام برگزاری مراسم سی و یکمین « شبِ مولیر » در پاریس، ویژهی اهدای جایزه به آثار برگزیدهی تئاتر، گروهی از کسانی که در بخشهای مختلف تئاتر در فرانسه کار میکنند و شرایط معیشتیشان مشابه مردمی است که جنبش جلیقهزردها را به راه انداختهاند، بهطور ناگهانی و به رغم موانع موجود جلیقههای زرد بر تن کرده و خود را به روی صحنه رساندند و با اعلام حمایتشان از جنبش جلیقه زردها مطالبات صنفی و اجتماعیشان را بیان کردند. کانال ۲ تلویزیون ملی فرانسه که این مراسم را با اندکزمانی تأخیر پخش میکرد، بهصورتی مفتضحانه این صحنهها را سانسور کرد. اما فیلمهایی که خود معترضان از این عمل گرفته بودند بلافاصله در شبکههای اجتماعی منتشر شد. صد البته مقامات رسمی و امنیتی، که نخست غافلگیر شده بودند، اجازه ندادند که این اقدام اعتراضی بیش از زمان کوتاهی طول بکشد. معترضان از سالن مراسم بیرون رانده شدند، اما در بیرون نیز، پارچهنوشتهی بزرگی از فراز ساختمان آویختند و شعارهای مبارزاتی سر دادند. این ویدئو از سوی هنرمندان و شاغلان پارهوقت و بیکاران و تهیدستانِ عرصهی تئاتر تهیه شده است در بسیاری از صفحات اینترنتی در دسترس است:
دومین اقدام از سوی جمعی به نام « زیردریاییهای زرد » در یکی از اجراهای « پانزده روزهی کارگردانان » در جشنوارهی کن امسال انجام گرفت.
در ۱۶ مه ۲۰۱۹ پیش از نمایش فیلم On va tout péter ( همهچیز را داغان خواهیم کرد )، که کارگردان لهستانیتبار آمریکایی لِخ کوالسکی آن را ساخته است و مستندی است از مبارزهی ۲۲۷ کارگر کارخانهی GM & S در جنوب فرانسه در مصاف با بستهشدن کارخانه، ( تظاهرات بخشی از این کارگران در شهر کن به هنگام برگزاری فستیوال و نیز حضور آنان در سالن به هنگام پخش فیلم فضای متفاوتی نسبت به سالهای قبل ایجاد کرده بود )، اگزاویه موسل Xavier Mussel از سوی « جمع زیردریاییهای زرد » متنی را با امضای « ماژور توم » خواند که همزمان به زبان انگلیسی هم ترجمه میشد. لحن بیپروای این متن در شرایط کنونی فرانسه براستی ستودنی است و روا نیست به اطلاع فارسیزبانها نرسد. پس اینک ترجمهی فارسی این متن:
« پلیسهایی را دیدم که در خیابان موهای زنان بی سلاحی را به چنگ گرفته و آنان را روی زمین میکشانند.
پلیسهایی را دیدم که مردان بیسلاحِ بر زمین افتاده را به باد ضربات باتوم گرفتهاند.
پلیسهایی را دیدم در حال گاز اشکآور انداختن به سوی بازنشستگانِ تظاهرکنندهای که بیسلاح دست یکدیگر را گرفته بودند و مجبور بودند برای اجتناب از خفگی پا به فرار بگذارند.
پلیسهایی را دیدم که با « فلاشبَل »های خود مستقیماً به صورت افراد بیسلاحی که کنار من بودند شلیک میکردند.
دیدم که خون بر پیادهرو جاری میشد و آجانها هجوم میآوردند گاز اشکآور میانداختند و مردم را نارنجکباران میکردند.
پلیسهایی را دیدم که با زانوهاشان صورت و پشتِ مردی را روی آسفالت خیابان له میکردند تا به او گرچه بیسلاح بود دستبند بزنند.
کودکانی را دیدم که گریه میکردند در میان ابری از گاز اشکآور بر بازار کریسمس که پلیسها با پرتاب نارنجکها آن را قُرق کرده بودند.
و وزیران سابق از پلیس میخواهند که به روی تظاهرکنندگان آتش بگشایند.
و وزیران خواستار محکومیتِ همبستگیِ انسانی شدهاند زیرا تصمیم گرفتهاند تا چنین شکلی از همبستگی مغایر با نظم جمهوری محسوب شود.
و وزیران دیگری میخواهند پروندههایی شامل اسامی مخالفان سیاسیِ رژیم تشکیل دهند.
و روشنفکران از خانههای ییلاقیشان در خارج از کشور تظاهرکنندگان را محکوم میکنند و آنان را « پوژادیست » میدانند.
و رئیس جمهور از شنیدن اعتراض سر باز میزند. بدتر از این، این اعتراض را راستِ افراطی، همجنسگراهراس، سامیستیز، نژادپرست و نامشروع میداند و اعلام میکند که برای فروخواباندناش دست به هر کاری خواهد زد.
اما جلیقهزردها خشن اند، آنها خشن اند زیرا سطلهای زباله را آتش میزنند، وسط جاده سد معبر میگذارند و مردانِ آموزشدیده، تربیتشده و تا به دندان مجهزی را که هر روزه مجروحانی مادامالعمر به بار میآورند با دست خالی کتک میزنند.
جلیقهزردها خشن اند زیرا به خانههاشان برنمیگردند تا تلویزیون BMF تماشا کنند، مصرفکننده باشند، سخت کار کنند و قسطهاشان را بپردازند.
جلیقهزردها خطرناک، افراطی و کینهورز هستند.
و اما من، من جلیقهزردم و هرگز خشن نبودهام، حتا هیچگاه کوچکترین سنگریزهای به سوی پلیس نیانداختهام، هرگز نه سد معبری کردهام و نه سطل زبالهای آتش زدهام، اما بهوضوح دارم عصبی میشوم زیرا دیگر تابِ دیدن اعمال انزجارآوری را ندارم که پلیس و هیئت حاکمه مرتکب میشوند. زیرا بهخصوص دیگر نمیتوانم هر روزه همان دروغها، همان فریبکاریها و حالا همان تهدیدها را بشنوم.
خشونت وجود دارد، اما فعلاً فقط یک طرف آن را به کار میبرد. مردم هنوز به نبرد رو نیاوردهاند اما کاسهی صبر مردم لبریز است، آنها عصبی میشوند و کاملاً حق دارند چنین کنند.
…
آزادی زندانیان
پرداخت غرامت به قربانیان
الغای جریمهها و مجازاتهای پولی
ممنوعیت کاربرد سلاحِ LBD 40
ویدیوی مربوط به این اقدام: