در پی فراخوان من برای همیاری در ترجمهی متنهای روشنگرانه دربارهی جنبش جلیقهزردها، چند تن اعلام آمادگی کردهاند که نتیجهاش را بهتدریج در اینجا بازتاب خواهم داد.
در همین راستا، تصمیم گرفتهام ازاینپس، متنهایی دیگری غیر از ترجمهها و نوشتههای خودم، اما نزدیک و در بازآوایی با حساسیت و نگرشام ، را نیز در بارهی این جنبش بازنشر دهم. همچون ادای سهمی در ایجاد همگرایی میان رویکردهایی مبتنیبر چشمانداز رهاییجویانه و لیبرتری به زبان فارسی. از دریافت اطلاعات و متنهای دیگر در این زمینه استقبال خواهم کرد.
متن زیر، نوشتهی نادر تیف است که در وبلاگاش منتشر کرده است:
بررسی مقدماتی جنبش جلیقه زردها در فرانسه
نگاه به یک رویداد اجتماعی که جاریست، تلاش آسانی نیست و میتواند دارای کمبودها و نکات از چشم افتاده ناخواسته باشد. با این حال کوشش میشود در این نوشته در چهار بخش: روند شکلگیری، شکلبندی طبقاتی سیاسی، واکاوی نخستین و نتیجهگیری به جنبش جلیقه زردها پرداخت. مشاهدات و حضور میدانی راقم این سطور، منبع برخی ارجاعات دو بخش اول نوشتار است.
جنبش جلیقه زردها چگونه شکل گرفت؟
روز 27 ژانویه 2018 تظاهراتی با شرکت 250 نفر در شهری به نام پریگو به راه افتاد تا به ویژه علیه کاهش سرعت از 90 به 80 کیلومتر در ساعت در جادههای ثانویه اعتراض کند. این تصمیم دولت از 1 ژوئیه 2018 به اجراء گذاشته شد. تظاهرات را یک گروه فیسبوکی به نام «خشم» فراخوان داد که یک بنّا 12 ژانویه ایجاد کرده بود (1). برخی از شرکتکنندگان در تظاهرات Périgueux جلیقه زرد به تن داشتند، جلیقهای که دولت در سال 2008 در خودروها اجباری کرد. برگردان بخشی از متن این فراخوان مفید است:
«شما دیگر خسته شدهاید؟ وقت اعتراض فرا رسیده است
جنبش مردمی شهروندی
مأموران پلیس، پیشهوران، کشاورزان، آموزگاران، شهرداران، پرستاران، کارگران، اولیای دانشآموزان و شهروندان همه طبقات، از هر رنگ و اعتقادی،
به حملات متعدد قوه اجرائیه که به ما دستور میدهد و ما را به زانو درمیآورد بگوییم: ایست، بس است.
هشتاد کیلومتر در ساعت، خصوصیسازی دوربینهای کنترل سرعت، افزایش سوخت و عوارض اتوبان، بحران مَسکَن، همکاری بخش خصوصی و دولتی، نابودی بازنشستگی و مجموعه خدمات عمومی از جمله بیمارستانها، آتش نشانی، مدرسه، زندان و خدمات فرمانداری از قبیل سند خودرو…»
روز 29 مه 2018 زن سیاهپوستی به نام پریسیلیا لودوسکی، که در یکی از شهرهای حومه دور پاریس زندگی میکند، طومار اینترنتی را منتشر کرد و عنوانش را «برای کاهش بهای سوخت در پمپ بنزین» گذاشت (2). این پتیشن سریعاً دویست هزار امضا جمع کرد. یک کاربر زن دیگر به نام ژاکلین مورو روز 18 اکتبر 2018 ویدئویی در صفحه فیسبوکش علیه افزایش بهای سوخت، سختگیری معاینه فنی خودروها و برنامه دولت برای گرفتن عوارض در ورودی شهرها منتشر کرد. این ویدئو نیز به سرعت شش میلیون بار دیده شد.
روز 21 اکتبر 2018 یک راننده کامیون به نام اریک دروئه فراخوانی برای بستن «پریفریک» (اتوبانی که دورتا دور پاریس است) و بقیه جادهها برای 17 نوامبر 2018 منتشر کرد که به سرعتی شگفتآور در فضای مجازی نشر و بازنشر شد. یک راننده کامیون دیگر هم از مردم خواست که اگر در حرکت اعتراضی شرکت میکنند، جلیقه زرد بر تن کنند و اگر شرکت نمیکنند آن را در جلوی خودرو به نشانی همبستگی قرار دهند.
فراخوان بستن جادهها برای 17 نوامبر 2018 که «پرده اول» جنبش جلیقه زردها نام گرفت به آمار وزارت کشور (3) با شرکت نزدیک به سیصد هزار نفر در بیش از دوهزار نقطه فرانسه صورت گرفت. در همین روز نیروهای سرکوب فرانسه حدود چهارصد نفر را زخمی کردند.
البته یک نوع جدید سازماندهی جلیقه زردها به ویژه در شهرهای کوچک و روستاها در طی هفته صورت گرفت که همچنان ادامه دارد. جلیقه زردها در فلکهها اطراق کردهاند و با ساختن آلاچیق و دریافت کمکهای عمدتاً غذایی مردم شب و روز در آنها حضور دارند. جلیقه زردها همگان را در این فلکهها میپذیرند و آنها را به مکانی برای بحث و گفتگو و تدوین خواستهها تبدیل کردهاند. جلیقه زردها در فلکهها گاهی راهها را میبندند و گاهی عبور و مرور را آهسته میکنند. نیروهای گوناگون انتظامی برخوردهای متفاوتی به اشغال «غیرمجاز» و «غیرقانونی» کردهاند. آنان در برخی نقاط به تجمع 24 ساعته جلیقه زردها در فلکهها حمله میکنند و در برخی نقاط دیگر به علت عدم توازن قوا، جلیقه زردها را به حال خود رها میکنند. در برخی نقاط هم جلیقه زردها به محض اینکه از فلکهای اخراج میشوند به فلکه دیگری نقل مکان میکنند. جلیقه زردها همچنین در صدها ورودی و خروجی اتوبانها حضور دارند و پرداخت عوارض را متوقف کرده و عملاً عبور و مرور اتوبانها را رایگان نمودهاند.
موفقیت گسترده پرده اول فراخوان جلیقه زردها مطلقاً دولت را به عقبنشینی وانداشت. ادوار فیلیپ، نخستوزیر فرانسه، روز 18 نوامبر گفت که مطالبات جلیقه زردها را میفهمد اما دولت قصد ندارد کوچکترین تغییری در سیاستهایش ایجاد کند. یکی از این سیاستها حذف ISF یا مالیات بر ثروتهای بزرگ و اعمال مالیات غیرمستقیم چند سنتی بر هر لیتر سوخت از ژانویه 2019 بود. البته دولت افزایش مالیات بر سوخت را برای حفاظت از اکولوژی یا محیط زیست اعلام کرد، اما مردم این دروغ را نمیپذیرند، زیرا دولت آن چه را از حذف ISF از کف میدهد با مالیات بر سوخت به دست میآورد!
یکی دیگر از مختصات جنبش جلیقه زردها فراقانونی بودنش است. تظاهرات در قوانین فرانسه به رسمیّت شناخته شده است، به شرطی که از وزارت کشور و نهادهای وابسته همچون فرمانداریها اجازه گرفته شده باشد. اما جلیقه زردها نه برای حضور در هزاران فلکه و نه در راهاندازی تظاهراتها اجازه نگرفتند. آنان اعلام کردند که اعتراضاتشان متعلق به هیچکس نیست و در عین حال به همگان بستگی دارد. آنان همچنین اعلام کردند که از گزینش نماینده و سخنگو سر باز میزنند و هر جلیقه زرد را مختار در تصمیمگیری و عمل میدانند. جلیقه زردها فراخوانهای خود را از طریق شبکههای اجتماعی، به ویژه فیسبوک منتشر میکنند. تاکنون حدود پانصد صفحه فیسبوک متفاوت پدید آمده است که برخیاشان بین پنجاه تا صد هزار عضو دارند.
زمانی که جلیقه زردها در شبکههای اجتماعی اعلام کردند که برای «پرده دوّم» و برای نخستین بار قصد دارند در خیابان شانزالیزه پاریس تظاهرات کنند، دولت به شدت مخالفت کرد و به آنان توصیه کرد در محلی پشت برج ایفل جمع شوند. جلیقه زردها نیز مخالفت کرده و روز 24 نوامبر در شانزالیزه تجمع و تظاهرات کردند. برخورد دولت چنان سختگیرانه بود که در این روز دهها نفر زخمی و دستکم صد نفر فقط در پاریس دستگیر شدند. در این روز بود که برای نخستین بار در میان دود و آتش خیابان شانزالیزه شعار «ماکرون، استعفاء» سر داده شد، شعاری که سپس در فضای مجازی تکثیر گشت. پاسخ امانوئل ماکرون هم به این شعار این بود که به نیروهای پلیس پیام تشکرآمیز بفرستد!
اما آیا جلیقه زردها اتفاقی خیابان شانزالیزه را برای برپایی پرده دوّم اعتراضات انتخاب کردند؟ مطلقاً خیر. تظاهراتهای مجاز سیاسی و صنفی هرگز در شانزالیره برگزار نمیشوند و در آن سوی پاریس، به ویژه میدانهای جمهوری، باستیل و ملت اجازه میگیرند. شانزالیزه نماد ثروت است، خیابانی که در آن کرایه هر متر مربع مغازه به پانزده هزار یورو رسیده است. شانزالیزه یکی از خیابانهایی است که در آن مغازههای بسیار لوکس و کافههایی قرار دارد که پاتوق سلبریتیهای میلیونر و سیاستمداران حرفهایست. کاخ الیزه، کاخ ریاست جمهوری در مجاورت همین خیابان است. شانزالیزه همچنین در منطقه هشتم پاریس قرار دارد، منطقهای که با منطقه شانزدهم همسایه، مناطق دفترهای مرکزی بانکهای بزرگ و مؤسسات مالی عظیم هستند. اینها تماماً نمادهای قدرت و اجحافاتیست که پابرهنگان قرن بیستویکم فرانسه را، که اکنون جلیقه زرد بر تن میکنند، به سوی این خیابان کشیده است.
ماحصل پرده دوم این بود که دولت به دست و پا افتاد. فرانسوا دوروژی (François de Rugy)، وزیر محیط زیست پریسیلیا لودوسکی (Priscillia Ludosky) و اریک دروئه (Eric Drouet) را به وزارتخانه خود دعوت کرد. اما جلسه نیمه تمام ماند و این دو نفر در بیرون به خبرنگاران گفتند که وزیر فقط یادداشت برمیداشت و هیچ قولی نداد. آنان نارضایتی خود را از این مضحکه اعلام کردند و خواستار ادامه اعتراضات شدند. آقای وزیر ظاهراً مخالف پخش مستقیم «گفتگو» از طریق لایو فیسکبوک بوده است!
روز 30 نوامبر 2018 شخص نخستوزیر، ادوار فیلیپ (Edouard Philippe) سعی کرد یکی دیگر از جلیقه زردها را به عنوان نماینده بپذیرد که باز هم نتیجه بخش نبود، از جمله عدم موافقت با پخش مستقیم.
«پرده سوم» یا تظاهرات دوم جلیقه زردها روز 1 دسامبر 2018 در خیابان شانزالیزه و میدان طاق نصرت برپا شد. همگان شاهد بودند که این خیابان و میدان و خیابانهای اطراف عملاً به صحنه جنگ شهری و زد و خوردهای شدید بین نیروهای سرکوب و معترضان تبدیل شدند. فراموش نکنیم که اعتراضات فقط در پاریس جریان نداشت و سراسری بود. در همین روز یکم دسامبر مردم خشگمین پویی-آن-وله (Puy-en-Velay) ساختمان فرمانداری را به آتش کشیدند. چند روز بعد امانوئل ماکرون مخفیانه به این شهر رفت تا ظاهراً به فرماندار دلداری دهد و بار دیگر از مأموران پلیس و ژندارمری تشکر کند. اما مردم از این سفر مطلع شدند و خود را به سرعت به ساختمان نیمه سوخته فرمانداری رساندند. ماکرون هم مفتضحانه زیر فریادهای «ماکرون استعفاء» پا به فرار گذاشت.
پلیس و ژاندارمری در تظاهرات 1 دسامبر پاریس حداقل 110 نفر را زخمی و 270 تن دیگر را دستگیر کردند. روز 1 دسامبر یک زن هشتاد ساله در مارسی (Marseille) به علت اصابت و استنشاق گاز اشکآور درگذشت. این در حالیست که نیروهای سرکوبگر پلیس قاعدتاً حق ندارند نارنجکهای گاز اشکآور را افقی شلیک کنند.
ماکرون که برای شرکت در اجلاس سران G20 به آرژانتین رفته بود، روز 2 دسامبر هراسان به پاریس بازگشت و فوری «جلسه بحران» تشکیل داد. روز 3 دسامبر نخستوزیر رهبران احزابی را که در پارلمان فرانسه نماینده دارند به جلسهای اضطراری دعوت کرد تا بلکه بتوان به کمک آنان راهحلی برای بحران بیابد. این در حالیست که اکثریت جلیقه زردها از آغاز جنبش اعلام کردند که هیچکدام از احزاب و سندیکاهای موجود را به عنوان نماینده خود قبول ندارند. آنان که پیشتر جنبش خود را «غیرسیاسی» اعلام کرده بودند، اتفاقاً مسائل سیاسی را مطرح کردند، از جمله استعفاء یا عزل رئیسجمهور.
روز 4 دسامبر نخستوزیر نخستین عقبنشینی دولت را در سه بند اعلام کرد: افزایش مالیات غیرمستقیم که قرار بود اول ژانویه 2019 اعمال شود، شش ماه تعلیق میگردد؛ از سختگیری برای معاینه فنی اتومبیلها صرف نظر میشود و سرانجام بهای گاز و برق برای این زمستان بالا نمیرود. این سه بند چنان ناکافی بود که فوری مایه مزاح جلیقه زردها شد. آنان خواستار نه تعلیق که لغو دائمی افزایش مالیات غیرمستقیم بر سوخت هستند. آنان به خوبی میدانند که برق و گاز خصوصیسازی شدهاند و دولت در کاهش یا افزایش یا تعلیق بهای آنها بیاختیار شده است. نارضایتی و واکنش جلیقه زردها به اعلانهای نخستوزیری چنان پرشتاب بود که روز بعد، 5 دسامبر، کاخ ریاستجمهوری اعلام کرد که از افزایش مالیات بر سوخت برای تمام سال 2019 و نه شش ماه آینده، صرف نظر میشود. تمام این اعلانهای نخستوزیری و ریاستجمهوری در حالی انجام شد که جلیقه زردها کماکان در مقیاس دهها هزاران نفری در جای جای فرانسه در فلکهها حضور خود را حفظ کردند، به رایگان سازی اتوبانها ادامه دادند و گاهی با اقداماتی از قبیل انسداد پالایشگاهها، تحویل سوخت را در مناطق گستردهای، به ویژه در غرب فرانسه مختل کردند؛ در ضمن «پرده چهارم» یعنی تظاهرات سوم غیرمجاز را برای 8 دسامبر 2018 در شانزالیزه تدارک میدیدند. در تمام هفته، پیش از فرارسیدن 8 دسامبر، دولت با انواع مکر و حیله میخواست مانع پرده چهارم شود. وزیر کشور، کریستف کاستانر (Christophe Castaner) در تلویزیون ظاهر شد و به دروغ گفت که برخی روز 8 دسامبر به پاریس میآیند و قصد قتل دارند! راست این است که هر هفته هزاران جلیقه زرد از شهرها و روستاهای فرانسه برای شنبههای اعتراضی به پاریس میآمدند، ولی ادعای وزیر کشور فقط برای توجیه سرکوب گسترده پرده چهارم به ویژه در پاریس بود. دولت ضدمردمی ماکرون برای سرکوب تظاهرات هشتم دسامبر سنگ تمام گذاشت. هشتادونه هزار پلیس، لباس شخصی و ژاندارم را در سراسر فرانسه بسیج کرد. هشت هزار نیرو فقط به پاریس اختصاص یافت. برای نخستین بار دوازده زرهپوش به خیابانهای پاریس فرستاده شدند. روز دهم دسامبر نشریه ماریان (Marianne) در تارنمای خود نوشت که در این زرهپوشها مایع فلجکنندهای قرار داده شده بود که در صورت هر بار استفاده، میتوانست تظاهرکنندگان را در وسعتی به اندازه چند زمین فوتبال فلج کند، حتی اگر آنان ماسکی بر چهره داشتند (4).
اما این تمام تمهیدات نبود. در پاریس حدود چهل ایستگاه مترو و دهها خط مترو برای 8 دسامبر بسته بودند تا مردم نتوانند جا به جا شوند. نیروهای پلیس در ایستگاههای قطار شهرستانها هر کس را که به پاریس میآمد کنترل میکردند، ساک و کولهاش را تفتیش میکردند و حتا اگر عینک اسکی برای محافظت چشم در برابر گاز اشکآور داشت، ضبط میکردند. بر اساس آماری که منتشر شد، پلیس ده هزار نارنجک گاز اشکآور روز 1 دسامبر شلیک کرده بود. برخی از جلیقه زردها را به محض رسیدن به پاریس «پیشگیرانه» دستگیر کردند و در یکی از 16 کلانتری که برای بازداشتیها در نظر گرفته بودند، حبس میکردند. پلیس در نزدیکی برج ایفل دو جلیقه زرد را که تک افتاده بودند بازرسی کرد و یک جعبه حاوی داروی شست و شوی چشم آنان را ضبط کرد. آنان از شهر کان (Caen) آمده بودند. یک کارتنخواب یا بیخانمان گفت که از منطقه وانده (Vendée) فرانسه آمده است تا در تظاهرات شرکت کند، چرا که اعتراض در پاریس مهم است و در منطقه او جنب و جوش کم است.
روز 8 دسامبر تصاویر زن جوان بیست سالهای که در پی اصابت گلوله پلاستیکی روی پیادهرویی با خون ریزی بیهوش شده بود در شبکههای اجتماعی پخش شد. چند ساعت بعد پزشکان وادار شدند چشم او را تخلیه کنند. صحنه شگفتآورانه شبیه به خاک افتادن ندا آقاسلطان در ایران بود. صحنه دیگر از سرکوبگری ددمنشانه نیروهای پلیس اصابت گلوله یا نارنجک دیگری به دست یک مرد جوان بود. او که فوراً کف دست و انگشتانش را از دست داد با استخوانی بیرون آمده از آرنج در حال دویدن است.
معترضان 8 دسامبر در سراسر فرانسه بیش از هفته پیش برآشفته شده بودند، زیرا طی هفته مبارزات دانشآموزان دبیرستانها علیه برنامه دولت، جهت تفکیکشان به شایسته و بیلیاقت که همانا جدا کردن دختران و پسران فقیرتر از داراترها بود، اوج گرفته بود. روز 6 دسامبر ویدئویی از ورود نیروهای ضدشورش به دبیرستانی در یکی از محرومترین شهرهای حومه دور پاریس به نام مانت – لا – ژولی (Mantes-La-Jolie) در شبکههای اجتماعی منتشر شد که در آن دانشآموزانی با دستبندهای پلاستیکی رو به دیوار قرار گرفتهاند و بقیه وادار شدهاند زانو زده و دست روی سر باشند.
پرده چهارم اعتراضات جلیقه زردها در حالی انجام شد که پاریس نه فقط در شانزالیزه که در چندین محله دیگر شهر به صحنه زد و خوردهای شدید تظاهرکنندگان و نیروهای سرکوبگر تبدیل شد. وزارت کشور اعلام کرد که 136 هزار نفر در تمام فرانسه تظاهرات کردند که 10 هزار نفرشان در پاریس بوده است. این وزارتخانه همچنین با افتخار اعلام کرد که روز 8 دسامبر بیش از 2000 نفر را دستگیر و 1700 نفرشان را بازداشت موقت کرده است. بر اساس قانون «محاکمه فوری» 108 نفر از بازداشت شدگان روز 9 دسامبر به دادگاهها فرستاده شدند. البته وحشت حکومت از اعتراضات 8 دسامبر چنان بود که سه روز بعد کاشف به عمل آمد که 500 نیروی ویژه پلیس دورتادور کاخ الیزه بودهاند. چندین پهباد جاسوسی مدام در پرواز بودند تا اگر لازم شد ماکرون را با هلیکوپتری فراری دهند.
روز دهم دسامبر، امانوئل ماکرون که اکنون به دلیل سیاستهای خودسرانه سیاسی و اقتصادی و اجتماعی به «شاه ماکرون» و «امانوئل اوّل» ملقب شده است، بر صفحه تلویزیون ظاهر شد و گفت که دستمزد حداقل صد یورو افزایش مییابد بیآنکه بارش به دوش کارفرمایان بیافتد. او همچنین اعلام کرد که مالیات موسوم به CSG از حقوق بازنشستگان کمدرآمد، زیر 2000 یورو، حذف میشود. او تأکید کرد که بازگشت مالیات بر ثروتهای بزرگ (ISF) را که به یکی از مطالبات جلیقه زردها تبدیل شده است، بازنمیگرداند و همچنان به این خواسته وقعی نمیگذارد. او کارفرمایان را دعوت کرد که اگر امکانش را دارند به کارگران پاداش بدهند!
جلیقه زردها با محکوم کردن سخنان ماکرون خواهان ادامه جنبش و «پرده پنجم» و سومین تظاهرات در شانزالیزه، دیگر محلات پاریس و سراسر فرانسه شدند. جلیقه زردها به خوبی متوجه شدند که اوّلا صد یورو افزایش دستمزدی که ماکرون اعلام کرد با خواسته آنان برای افزایش بیشتر فاصله دارد. ثانیّاً خود ماکرون گفت که این افزایش باری به دوش کارفرمایان نمیاندازد، یعنی دولت آن را متقبل میشود که این یعنی فشار به برخی از مالیاتدهندگان. از سوی دیگر معلوم شد که همان صد یورو در واقع 20 یورو افزایش است و 80 یورو بقیه در چارچوب «پاداش کار» است که قرار بوده هر سال تا سال 2021 به دستمزدها افزوده گردد. دستمزدبگیران با پاداش از این جهت مخالفند که آنها در حساب حقوق واقعی قرار نمیگیرند و در نتیجه بازنشستگیاشان را کاهش میدهد.
پیش از پرده پنجم اعتراضات جلیقه زردها برای 15 دسامبر 2018 مقامات مختلف دولتی مانند هفته گذشته مردم را از تظاهرات برحذر داشتند. سخنگوی دولت بنژامن گریو (Benjamain Griveaux) روز 13 دسامبر گفت:«ما خواهان احساس مسئولیت هستیم، یعنی شنبه آینده تظاهرات نکنید.» ماکرون روز 14 دسامبر در بروکسل گفت:«فرانسه نیازمند آرامش، نظم و عادیسازی امور است. من به درخواستهای جلیقه زردها پاسخ دادم و آنان هم باید از اشغال فضای عمومی و اعمال خشونت پرهیز کنند.»
دولت فرانسه برای پرده پنجم و سومین تظاهرات جلیقه زردها در پاریس و دیگر شهرها، روز 15 دسامبر 2018، نه فقط 69 هزار پلیس و ژندارم بسیج کرد، بلکه در پاریس به جای حدود چهل ایستگاه مترو، پنجاه تایشان را بست، کنترلها را در ایستگاههای مبداء و مقصد افزایش داد. تعداد زرهپوشها را از 12 به 14 رساند و حتا دستور داد تا ایستگاههای دوچرخههای کرایهای vélib، که در سطح شهر پاریس پراکندهاند، برای تمام روز از دسترس خارج شوند.
تعداد شرکتکنندگان در تظاهرات 15 دسامبر 2018 کم شد. وزارت کشور از 66 هزار تظاهرکننده در سطح فرانسه و حدود 3 هزار نفر در پاریس آن هم در سه نقطه شانزالیزه، میدان اپرا و میدان جمهوری خبر داد. تعداد درگیریها نسبت به هفتههای گذشته کاهش داشت و تعداد زخمیان و دستگیر شدگان هم به همچنین. در این روز درگیریهایی در شهرهای بوردو (Bordeaux) ، مونپلیه (Montpellier)، لیون (Lyon)، سنتاتین (Saint-Etienne) و چند شهر دیگر رخ دادند.
روز 15 دسامبر 2018 در چارچوب پرده پنجم جلیقه زردها، در میدان اپرای پاریس پریسیلیا لودوسکی و ماکسیم نیکول که در فیسبوک یکی از صفحات جلیقه زردها را با بیش از 100 هزار عضو میگرداند بیانیهای خواندند و در آن کاهش تمام مالیاتها را بر مایحتاج اولیه روزمره، لباس، مسکن، انرژی و تلفن خواستار شدند. شعار درخواست RIC مخفف Référendum d’initiative citoyenne به معنای رفراندوم به ابتکار شهروندان بیش از پیش در این روز مطرح شد. یکی از طرفداران «ریک» در دفاع از آن گفت که تمام شهروندان باید بتوانند قوانینی را پیشنهاد کنند و با همهپرسی شهروندان به تصویب برسانند یا رد کنند. او بر این باور است که نمایندگان پارلمان و مجلس سنا همگان را نمایندگی نمیکنند و قوانینی را تصویب میکنند که به ضرر اقشار پایین جامعه است. یکی از مطالبات جلیقه زردها انحلال مجلس سناست.
جنبش جلیقه زردها در حالی پرده پنجم را برپا کرد که در همان روز 15 دسامبر 2018 خبرهایی از جنبشهای مشابه، عمدتاً علیه گرانی، در اسرائیل، بلژیک، مصر، اسپانیا، لهستان، پرتغال، آلمان و انگلستان منتشر شدند (5). در رم، پایتخت ایتالیا جلیقه زردهایی علیه سیاستهای سختگیرانه دولت بر ضد مهاجران و پناهجویان به خیابانها آمدند.
جلیقه زردها کیستند؟
شک نیست که جلیقه زردها فعالان جدیدی هستند که ناگهان پای در صحنه سیاسی و اجتماعی فرانسه گذاشتند. فرانسوا میتران سال 1981 از سوی حزب سوسیالیست فرانسه به قدرت رسید. او دو سال بعد یک رشته سیاستهای اقتصادی و اجتماعی را به مرحله اجراء گذاشت که سپس توسط ژاک شیراک و نیکولا سارکوزی، جناح راست سرمایهداری، و آنگاه فرانسوا اولاند، دوباره از حزب سوسیالیست، پیگیری شدند. امانوئل ماکرون، رئیسجمهور کنونی در تبلیغات انتخاباتیاش گفت که نه چپ است و نه راست. پس از پیروزی نیز کابینهای تشکیل شد که عناصری از هر دو جناح اصلی سرمایهداری در آن حضور داشته و دارند. مردم پیش از ماکرون تفاوتی میان دو جناح چپ و راست نمیدیدند. جلیقه زردها در برههای سربرآوردند که نزدیک به 35 سال ریاضت، پسگرد اجتماعی، فقیرسازی بیشتر کارگران و پیوستن اقشار تحتاتی طبقه متوسط به بینوایان، جامعه فرانسه را به زمین زده است. جنبش جلیقه زردها افقیت خود را در برابر عمودیت قدرت سیاسی و اقتصادی حاکم قرار داده است.
ژرار نوآریل تاریخدان فرانسوی روز 27 نوامبر 2018 در روزنامه لوموند نوشت:« میتوان جلیقه زردها را که جاده میبندند و هرگونه مصادره به مطلوب سیاسی را مردود میدانند، ادامه دهندگان مبارزهی پابرهنگان 1794 – 1792، شهروندان – مبارزان ماه فوریه 1848، کموناردهای 1871 و آنارکو- سندیکالیستهای «عصر زیبا» (6) دانست.»
واقعیت این است که جنبش جلیقه زردها از ابتدای بروز و حضورش وسواس زیادی به خرج داد تا خود را جدا از مجموعه احزاب و سندیکاهای موجود و ناوابسته به آنها نشان دهد. چه هم احزاب و هم سندیکاهای بزرگ خود را محبوس در مبارزات صرفاً قانونی و در چارچوب پارلمانی کردهاند و هم جداً در روابط بورکراتیک شبهدولتی گرفتارند. با این حال این جنبش سریعاً فهمید که اکثریتش باید از نژادپرستی، مهاجرستیزی و جنسیتزدگی در کشوری دوری جوید که خانم مارین لوپن، نامزد راست افراطی در انتخابات ریاست جمهوری یک سال و نیم پیش، 34% رأی آورد. با این حال رسانههای جریان اصلی، که از همان روز نخست نقش تخریب جنبش را به دست گرفتند، جلیقه زردی را از وکلوز (Vaucluse) دعوت کردند تا در تلویزیون بگوید که خواهان جایگزینی ماکرون با ژنرال مستعفی ارتش ژنرال پییر دو ویلیه و همچنین شکار مهاجران است.
به هر حال هر جنبش تودهای که فقط در چند روز ریشههای محکم و گستردهای در تمام نقاط میگیرد به سادگی نمیتواند از انواع گوناگون تبعیض، که با اعمال بیش از سه دهه سیاستهای نئولیبرالی در جامعه نهادینه شده، فاصله بگیرد و همبستگی، عدالت اجتماعی و دمکراسی مستقیم و بیواسطه را به آسانی سرلوحه فعالیتهای خود قرار دهد.
جنبش جلیقه زردها چنان برقآسا سربرآورد که خبرنگاران و مفسران با مراجعه به آنان میپرسند:«شما که هستید و چه میخواهید ؟» هفتاد محقق و جامعهشناس دانشگاهی سرآسیمه جمعی تشکیل میدهند و با توزیع 166 پرسشنامه در فلکهها و دیگر اماکنی که جلیقه زردها حضور دارند نتیجه میگیرند که 40% آنان چپگرا و حدوداً 5% راستگرای افراطی هستند (۷).
جلیقه زردها پاسخ میدهند:«ما مردم هستیم و همه چیز را همین حالا میخواهیم.» همانگونه که عدهای روز 14 ژوئیه 1789 گفتند:«برویم باستیل را تسخیر و جمهوری را اعلام کنیم.» از همین جاست که زن تاریخدانی به نام سوفی وانیش در رسانه اینترنتی مدیاپارت روز 4 دسامبر 2018 نوشت:«ساختار بسیج فعلی جلیقه زردها مانند پابرهنگان انقلاب 1789 است.»
اما نخبگان حاکم نمیپذیرند که عدهای مردم «پائین دست» که در صفوفش دستمزدبگیران بخش خصوصی و دولتی، بیکاران، بازنشستگان، کشاورزان، زنان تنگدست، خودکارفرمایان تهیدست، کارتنخوابان و جوانان وجود دارند، در برابرش عرض اندام کنند. لذا نخبگان حاکم رو به سوی لشکری از زیردستان خود که افسار اطلاعات و اخبار را در تلویزیون و رادیوهای 24 ساعته به دست دارند، میکند و خواستار آن میشود که هر آن چه در چنته دارند بیرون بریزد تا جلوی این «پائیننشینان» را که در فضای مجازی قرار و مدار گذاشته و پا به فضای واقعی نهاده و در فلکهها و خیابانها بحث میکند و تصمیم میگیرند، سد و آنان را به پذیرش چند خرده نان بیات راضی کنند.
اما پابرهنگان سده بیستویکمی به نحو احسن استفاده از ابزار کنونی را آموختهاند و تاکنون پنج پرده حرکت را، به بهای چشم از حدقه درآمده و دست داغان شده و هفت کشته جانبی، به قلب نخبگان بالانشین تحمیل کرده است. زمانی که وزیر کشور و نخستوزیر و حتی شخص رئیسجمهور هر هفته میآیند و برای غلبه بر جلیقه زردها به ضرب منع رفت و آمد، حبس فعالان و شلیک دهها هزار گاز اشکآور و هزاران گلوله پلاستیکی، کری میخوانند، فراموش میکنند که پیش از قدم نهادن حتی یک جلقیه زرد به خیابانهای پاریس، تمام شهر خواه ناخواه تعطیل و کان لم یکن شد.
اما بالاخره جلیقه زردها وقتی در تظاهرات، انسداد سوخت رسانی، بستن انبارهای آمازون، رایگان سازی اتوبانها و اکسیونهایی از این دست نیستند، در فلکهها در مورد چه سخن میگویند؟ مطالبات و دفترهای شکایات و گلههایی که تدوین شدهاند آنچنان قطورند که نوشتار کوتاه کنونی توانایی بازتابش را ندارد. اما اهم موضوعات عبارتند از: تقسیم عادلانه ثروتها، افزایش دستکم 300 یورویی حقوق حداقل، حق کار، تغییر نهادهای دولتی کنونی، دمکراسی مستقیم، کنترل نمایندگان، حذف امتیازات وزرا و وکلا و کارمندان عالی رتبه دولت، مدیریت امور مالی عمومی، خدمات عمومی، لغو مذاکرات سرّی، مسکن برای همه و رساندن کارتنخوابها به صفر و…
جلیقه زردها کمک سندیکاها و به ویژه احزاب و گروههای سیاسی را رد میکنند چرا که میهراسند ساختار هرمی آنها جای خودسازماندهی افقیاشان را بگیرد. با این حال بر کسی پوشیده نیست که بسیاری از اعضای سندیکاهای کارگری و انجمنهای گوناگون در صفوفشان حضور فعال دارند. بعید نیست که شیوه مبارزاتی جلیقه زردها در سندیکاهای بزرگ اثر گذارد و آنها را متحول کند، چرا که شیوههای این سندیکاها میراث سده گذشته است و به درد شرایط استثمار کنونی نمیخورد. آیا شکست سنگین جنبش کارگری علیه قانون کار جدیدی که الخمری در کابینه رئیسجمهور پیشین، فرانسوا اولاند، در سال 2016 پیشنهاد و تصویب کرد، فراموش شده است؟
نکته دیگر این که پس از دو تا سه هفته نظارهگری و حتی انفعال بخشی از سندیکاهای مبارزتر همچون CGT و SUD پا به میدان گذاشتند و خواستار وحدت خودشان به نام جلیقه سرخها و جلیقه زردها شدند. این سندیکاها مشخصاً روزهای 8 و 15 دسامبر 2018 از ایستگاه قطاری در پاریس به نام سنلازار تظاهراتی سازمان دادند. در این تجمعات جلیقه زردهای فراوانی شرکت داشتند، اما پلیس در هر دو روز مانع پیوستن صفوف اینان به دیگر جلیقه زردها که در شانزالیره و میدان جمهوری بودند، شدند.
تحلیل مقدماتی از جنبش جلیقه زردها
داشتن یک تحلیل هر چند جرئی از جنبشی در جریان و شدیداً پویا نمیتواند جامع باشد. جنبش جلیقه زردها ناگهانی سربرآورد و همگان را غافلگیر کرد. بسیاری از فعالان خودش، یعنی صدها هزار زن و مرد، پیر و جوان، بیکار و شاغل میگویند که هرگز در تظاهرات، اعتراض یا اعتصابی شرکت نکرده بودند. اینان هم اکنون روی صحنه اجتماعی آمدهاند. در مدت کوتاهی اشکال متفاوت مبارزه را فراگرفتند، تصمیم گرفتند و عمل کردند. هر چند بسیاری از جلیقه زردها خود را «غیرسیاسی» میدانند اما در همین مدت کوتاه تصمیمات، شعارها و اقدامات سیاسیاشان همچون مطالبه استعفای ماکرون کم نبودند. واقعیت این است که در سالهای اخیر «زبانسازی» نقش مخربی در تعاریف سیاسی و عاملان اجتماعی بازی کردهاند و به نوعی تودههای مردم را از سیاست دلزده کردهاند. وقتی از بیکارسازی به عنوان تعدیل نیرو سخن میگویند و وقتی به جای سندیکا از واژه پارتنر یا واسطه اجتماعی مینویسند، بدیهیست که عده زیادی را با همین زبانسازی مأیوس و خنثی میکنند.
جنبش جلیقه زردها سرزده آمد، اما خود نتیجه چندین جنبش و خروشی بود که در سالهای اخیر در فرانسه اتفاق افتاد و بدون پاسخگیری و ادامه سیاستهای نئولیبرالی تشدید شدند: به نه مردم به قانون اساسی اتحادیه اروپا در سال 2005 وقعی گذاشته نشد؛ در همان سال به قیام گسترده جوانان حومه شهرها توجه نشد؛ به تظاهرات گسترده علیه بحران مالی 2008 اهمیتی داده نشد؛ به تظاهرات و اعتصابات کارگری سال 2016 علیه اصلاح قانون کار بیاعتنایی شد و این قانون ضدکارگری در دولت سوسیال – دمکرات فرانسوا اولاند تصویب شد و دو سال پیش حاکمان به جنبش «شبایستادگان» خندیدند.
جنبش جلیقه زردها نشان داد که بیثباتشدگان دیگر نمیخواهند رنجهایشان را در کنج تنهایی تحمل کنند و آن را نتیجه سرنوشت از پیش نوشته شده بدانند. هر چند در درون جنبش کسانی هستند که رسماً از سقوط رژیم میگویند و روی دیوار مینویسند: مرحله اول، شانزالیزه، مرحله دوم، سراسر جهان، هر چند کسانی دل در گرو اصلاح امور در چارچوب کنونی دارند، اما جلیقه زردها در رنجهای اجتماعی با هم اشتراک دارند و با تنفر از رئیسجمهور کنونی به عنوان نماد تمام این رنجها، پای در راهی گذاشتهاند که چارهای به جز ادامهاش نیست.
در فراخوانهای جلیقه زردها، در انبوه منشورها، دفترهای شکایتنامه تدوین شده و گفتگوهای فلکهها به تدریج یک آگاهی اجتماعی شکل میگیرد که جلیقه زردها را در انظاری که دیده نمیشدند حتی از دوردست نمایان میکند.
زنان در جنبش جلیقه زردها حضور پرشمار و فعال دارند. آنان در فلکهها هستند و در حرکتهای مسدودسازی شرکت میکنند. زنان بیش از مردان از بیثباتسازی اردوی کار رنج میبرند. زنان قربانیان عمده بیکاری و کارهای پارهوقت هستند که همان دستمزد حداقل بخور و نمیر را هم نمیگیرند. (8)
یکی از سیاستمدارن حرفهای و وحشتزده از جلیقه زردها میپرسد: شما دمکراسی فلکهای میخواهید؟! باید پاسخ داد که این پرسش دیر مطرح شده است، چرا که دمکراسی فلکهای جلیقه زردها متولد شده است و از این پس پرسش باید این باشد که چگونه باید آن را پرورش و گسترش داد. این دمکراسی دارد در فلکهها، کنار جادهها و خیابانها، در مجاورت مناطق صنعتی و مراکز تجاری و هر آنجا که شهروندان فضای عمومی را در اختیار گرفتهاند، بزرگ میشود و رشد میکند.
نتیجهگیری
شاید در روزهای آینده از تعداد فلکههای در اختیار جلیقه زردها کاسته شود و عملیات رایگان سازی اتوبانها و غیره کاهش یابد. اما این بدین معنا نیست که جنبش کاملاً خاموش گردد یا فراموش شود، زیرا تمام عواملی که موجب سربرآوردن جنبش شدند لاینحل به جای خود باقی ماندند. احتمال شکلهای دیگر مبارزه نباید فراموش شود. اشکال جدید مبارزه، چه در فلکهها و چه در صفحات فیسبوکی، به بحث گذاشته شده است. در برخی صفحات فیسبوکی فراخوانهایی برای «پرده ششم» روز 22 دسامبر منتشر شده است.
دولت ضدمردمی ماکرون با استفاده از سرکوب گسترده از یک سو و تطمیع بخشی از فعالان جنبش، همانا بازنشستگان کمدرآمد و محاکمات فوری و حبس برخی از فعالان توانست عجالتاً آتش جنبش جلیقه زردها را کم سو کند و آن را به آتشی زیر خاکستر تبدیل کند که بار دیگر شعلهور یا گدازنتر شود. نقش رسانههای بزرگ به ویژه تلویزیونهای خصوصی اخبار 24 ساعته مانند BFM و CNews و LCI یا دولتی مانند France Info در دروغ پراکنی، ایجاد ترس و وحشت و مصاحبه مداوم با نمایندگان و نظریهپردازان نظم ظالمانه سرمایهداری و انواع و اقسام به اصطلاح متخصصان امنیت و حفظ نظم برجسته بود. خبرنگاران این شبکهها و لشکر مدافع دولت و سرمایه هر گونه رودربایسی و تظاهر به بیطرفی را کنار گذاشتند و علیه جنبش جلیقه زردها متحد و یکدست شدند.
جنبش جلیقه زردها یک تفاوت ماهوی با تمام جنبشهای دیگر ربع سده اخیر، یعنی اعتصابات گسترده کارگری 1995 بدین سو دارد. این جنبش دیگر یک رفرم یا یک نخستوزیر و وزیر را به چالش نمیطلبد، بلکه آشکارا خواهان انحلال پارلمان و سناست و با فریاد استعفای رئیسجمهوری که همین 18 ماه پیش به کاخش رفته است، کل سیستم را به چالش کشیده است. باید منتظر ماند و دید که «دمکراسی فلکهای» نوزاد تا به کجا قد میکشد؟
نادر تیف
16 دسامبر 2018 – 25 آذر 1397
https://siahmosht.wordpress.com/
1 – https://www.facebook.com/groups/170107697083725/
2 – https://www.change.org/p/pour-une-baisse-des-prix-%C3%A0-la-pompe-essence-diesel
۳- در فرانسه وزارت کشور که وزارت داخلی نامیده میشود وزارتخانه مأموران پلیس و وزارت دفاع وزارتخانه ژاندارمریست.
4 – https://www.marianne.net/societe/gilets-jaunes-paris-police-arme-secrete
5 – https://information.tv5monde.com/info/le-mouvement-des-gilets-jaunes-fait-des-emules-travers-le-monde-275844?fbclid=IwAR0P87IZyZxDlLkkCck57CTMRL4VM-TnO3Os9rAC-lFmvGLpS4ykCmefsbI
۶- عصر زیبا به مقطعی از تاریخ فرانسه گفته میشود که در بازه زمانی پایان سده نوزدهم میلادی و آغاز جنگ جهانی نخست برمیگردد. در آن سالها یک رشته پیشرفتهای بزرگ اجتماعی، اقتصادی، فنی و سیاسی با مبارزات سندیکایی صورت گرفتند.
7 – https://www.lemonde.fr/idees/article/2018/12/11/gilets-jaunes-une-enquete-pionniere-sur-la-revolte-des-revenus-modestes_5395562_3232.html
۸- دستمزد حداقل یا SMIC برابر با 1150 یورو خالص است. برای مقایسه: کرایه تک اتاق خوابه حدود 20 متر مربع در پاریس و حومه نزدیک بین 500 تا 650 یورو در ماه است.