Post

جمعه، زیر چتر لوتره‌آمون

صبح، همین‌که پلک‌هایم بی‌اختیار باز شدند تا بیداری را به آرامی احساس کنم، و از دنیای رازآمیز خیال‌ها و رؤیاهای شبانه به سوی واقعیتِ روز پل بزنم، مثل اغلب صبح‌ها، می‌دانستم که برای بیرون آمدن از دنیای درون و رفتن به زیر بارانِ « اخبار» ناگوار ِ روز باز باید چترم را بازکنم. ستیز میان اصلِ لذت و دل‌خواست‌های درون‌جوش و اصلِ تحمیلی و برون‌زادِ واقعیت، ستیز میان ممکناتِ بی‌کرانِ کودکی و ناممکناتی است...

به سوی یله‌گردی از طریقِ روان‌جغرافیا

ارتباط و تبادل‌نظر میان مترجمانی که به آثاری خاص دل‌بستگی مشترک دارند یکی از محورهای اعتلای کیفیت ترجمه است، خاصه در شرایطی چون شرایط ما، که از نبودِ ارتباطِ اُرگانیک و سامان‌یافته برای تشریک مساعی و انتقال تجارب در حوزه‌ی ترجمه نیز همچون همه‌ی زمینه‌های دیگر کم آسیب ندیده‌ایم.  من هرگاه به فکر ترجمه‌ی کتابی به زبان فارسی افتاده‌ام نخست به پیشینه‌ی احتمالیِ آن اثر و نویسنده‌اش در زبان فارسی توجه...

پس از دو ماه! باز هم توضیحی درباره‌ی صفحه‌ی فیس‌بوک

پس از دو ماه! باز هم توضیحی درباره‌ی صفحه‌ی فیس‌بوک بی‌آن‌که از روی طرحِ پیش‌بینی‌شده‌ای باشد، این یادداشت شکلی از « گزارش ِ ماهانه» را در ذهن تداعی می‌کند، چراکه « پس از یک ماه» عنوان مطلبی بود که قبلاً درباره‌ی دلائل راه‌اندازی این صفحه و سایت شخصی‌ام نوشتم. دو نفر از دوستان عزیزم که مشوق و یاری‌دهنده‌ی من در ایجادِ این امکانِ انتشار و ارتباطِ ایننرنتی بوده‌اند با یکدیگر تبادل‌نظری کرده‌اند و...

اعلامیه‌ی حقوقِ موجودِ انسانی، ماده ۴ : هر موجودِ انسانى حقِ دانستن دارد

ماده‌ی ۴ هر موجودِ انسانى حقِ دانستن دارد ۱- هرکسى، خردسال یا بزرگ‌سال، حق دارد در مجموعه‌ی شناخت‌های قدیم و جدید، عملی و نظری، عینی و ذهنی، ادبی، هنری، علمی و فنی، آموزش ببیند. ۲- آموزش در همه‌جا و به هر مناسبتى بدونِ تمایزِ جنسی، سنی، توانایی فردی، ویژه‌گی جغرافیایی، به‌فراوانی ارائه خواهد شد. ترویجِ آموزش در گوناگون‌ترین حوزه‌ها از امتیازاتِ یک جامعه‌ی انسانی به شمار می‌رود. ۳- حق تدریس و...

« ترجمه‌خانه»ی من

امروز بخش جدیدی در سایت‌ام درست کردم با عنوان « ترجمه‌خانه»، با این انگیزه که گاه‌گاهی به مسائل ترجمه بپردازم. روی سخن در این بخش بیشتر با مترجمان و علاقمندان به ترجمه است، اما به دلیل شمول ِ داوهای مهمِ پدیده‌ی ترجمه، به‌ویژه در جامعه‌ی ایران و کشورهای فارس‌زبان، و همچنین شتابِ فرایند ترجمه در زبان کُردی، گمان می‌کنم تأمل در این امر برای هر کتاب‌خوانی در جغرافیای مناطقِ ما جالب باشد. در طول سی و...

اعلامیه‌ی حقوقِ موجودِ انسانی،ماده‌ی ۳ : هر موجودِ انسانى حقِ استقلال دارد

ماده‌ی ۳ هر موجودِ انسانى حقِ استقلال دارد ۱- نظر به این‌که زمانِ ارباب و بنده‌گی دیگر به سر آمده است، ما این را یک حقِ ویژه‌ی ابطال‌ناپذیر می‌دانیم که دیگر هرگز کسى مجبور نباشد: از دستورى اطاعت کند، در برابر مرجعِ قدرتى زانو بزند، خواه این مرجع اجتماعی، سیاسی، ایده‌ئولوژیک، مذهبی باشد، خواه اقتصادی، علمی، هنری، در برابر یک مقامِ به‌اصطلاح ارشد سر خم کند، علائم احترام از خود نشان دهد، به بنده‌گی...

حقِ تن‌آسایی، پل لافارگ،

در میان کتاب‌هایی که به زبان فرانسه خوانده‌ام و میل به ترجمه‌ی آن‌ها به فارسی از نخست و همواره در من زنده بوده و هست، برخی جایگاه ویژه‌ای برایم داشته اند. از جمله « گفتاری درباره‌ی بندگیِ خودخواسته» از اتی‌ین له بوئسی، و « حق ِ تن‌آسایی» از پل له‌فَرگ ( یا لافارگ). جای بسی خوشحالی است که از متنِ له‌بوسی تا کنون سه ترجمه به فارسی منتشر شده است. من فقط اولین ترجمه را دیده‌ام. برای اطلاع از...

اعلامیه‌ی حقوقِ ـ ماده‌ی ۲: هر موجودِ انسانی حقِ زندگی دارد

ماده‌ی ۲
هر موجودِ انسانی حقِ زندگی دارد
۱ـ زندگی نه یک داده که یک جنبش است، شَوَندى است که هرکس این اختیار را دارد که با کسبِ توان و آگاهی از زنده‌ترین بخشِ وجودِ خویش بر آن تأثیرى خجسته بگذارد. مطالبه‌ی اولویتِ زندگی نه وانهادنِ آن به تکثیریابی وحشیانه‌اش بلکه دریافتنِ زندگی است بر اساسِ چشم‌اندازى انسانی که آن را بازمی‌آفریند. خواستِ زندگی‌کردن میل به همه‌ی امیال است.

اعلاميه‌ی حقوقِ موجودِ انسانی ـ ماده‌ی یکم: هر انسانى حق دارد انسانی شود و بخواهد با او به همین سان رفتار شود

۵
حقوق
ماده‌ی یکم
هر انسانى حق دارد انسانی شود و بخواهد با او به همین سان رفتار شود
۱ـ ارزشِ انسان نه به تولدِ او، نه به قدرتِ او، نه به دارایی اوست. انسانیت‌اش یگانه ارزشِ او را می‌سازد. انسانیت کیفیتى است که همه‌ی کیفیت‌های دیگر از آن سرچشمه می‌گیرند.

اعلاميه‌ی حقوقِ موجودِ انسانی، بخش چهارم: از حقوق بدون وظایف تا آفرینشِ یک سبکِ زندگی

۴ از حقوق بدون وظایف تا آفرینشِ یک سبکِ زندگی ۱- «برای متوقف‌ساختنِ ویرانگری‌های استبداد تدوین یک اعلامیه‌ی حقوق الزامی است.» بَرناو Barnave با چنین توجیهى بر ضرورتِ اعلامیه‌ی ۲۶ اوت ۱۷۸۹، برآن بود تا شهروندان را علیه جباریتِ اشراف مسلح سازد، علیه طبقه‌ی انگلی‌یى که درآمدش را از اقتصادى زراعی کسب می‌کرد، اقتصادی که بی‌تحرکی‌اش سدِ راهِ فرایندِ توسعه‌ی تجارت و صنعت بود. از درست و به‌جابودن‌ سخنِ...

بایگانی

برچسب‌ها