Post

نیچه و آنارشیسم ـ ۴ : نیچه و جنبش‌های کارگری لیبرتری ـ نوشته‌ی دانیل کولسون

دانیل کولسون Daniel Colson ، یکی از آنارشیست‌های فرانسوی است که من در ارتباط با کارهایش و به قصدِ ترجمه‌ی بعضی از پژوهش‌هایش به فارسی چند سال پیش با او تماس گرفتم. آخرین بار، حدود دو سال پیش، او را در نمایشگاه کتاب لیبرتر در شهر لیون دیدم. می‌گفت که در آستانه‌ی بازنشستگی است. او استاد جامعه‌شناسی در دانشگاهِ سنت اتی‌ین فرانسه بوده و به‌طور عمده در زمینه‌ی تاریخِ آنارشیسم و فلسفه کتاب و مقاله...

نیچه و آنارشیسم ۳: بخشی از پیش‌درآمد دیونیزوس با پرچم سیاه

بر روی دریای فلسفه‌ی آلمانی با نیچه برای نخستین بار درفش سیاه دزدان و رهزنانِ دریایی پدیدار می‌شود: مردی از نوع و نژادی دیگر، گونه‌ی نوینی از قهرمانی، فلسفه‌‌ای که دیگر نه در ردای اساتید و علما بلکه جوشن‌پوش و مسلح برای نبرد نمودار می‌شود. استفان تسوایک، نیچه، نبرد با دیوِ درون،[۱] هرگز هیچ پیرپسری این‌همه بچه به دنیا نیاورده است. فیلسوف ما پس از مرگ‌اش به بسیاری سفره‌ها مهمان شد ــ سفره‌های ...

نیچه و آنارشیسم، ۲ – پیش‌درآمد کتاب نیچه و استیرنر

بخش‌هایی از کتاب نیچه و استیرنر، نوشته‌ی آرنو مونستر الف. پیش‌درآمد در دورانی که آثار ادبی و بررسی‌های فلسفیِ مربوط به نیچه سریعاً به نوعی ریزشِ بهمن تبدیل شده‌اند که پیوسته حجیم‌تر می‌شود و هر ساله بررسی‌های و کتاب‌های بیشتری به بازار کتاب می‌آید که با دانشی بی‌سابقه عملاً بر همه‌ی جوانبِ فلسفه‌ی نیچه روشنی می‌افکنند (از «بازگشت جاودانه» گرفته تا «مرگ خدا» و گسستِ نیچه‌ای از متافیزیک )، در...

رنزو نوواتوره: آنارشیستِ شاعر، راهزن و دوستدار نیچه

در ارتباط با موضوع نیچه و آنارشیسم، هنگام یادداشت برداشتن از کتابی به نام «دیونیزوس با پرچم سیاه»، بار دیگر با این پرسش رو به رو می‌شوم، که خواننده‌ی فارس‌زبان را چگونه به منابع یادشده ارجاع دهم. مثلاً این عبارات:

همه‌ی لوتره‌آمون

« شعر باید توسط همه ساخته شود. نه توسط یکی.» این معروف‌ترین عبارت از لوتره‌آمون است که به کرّات و به‌خصوص در آثار سوررئالیست‌ها و سیتواسیونیست‌ها مورد استناد، نقل‌قول و مضمون‌ربایی قرار گرفته است. برداشت غالب از این عبارت، تأکید بر جنبه‌ی همگانی و اجتماعی شعر است. کمونوته، جمعِ مشترک یا باهمستانِ انسانی، با رهاشدن از چنبره‌ی زنده‌مانی، که با قوانین مفرغی اقتصاد بر اجتماع تحمیل می‌شود، شعر و...

طرح تشکیل گروه ترجمه ـ پی‌گیری ۱.

  روی این نقشه‌‎ی جهان گی دوبور نویسندگان موردعلاقه‎اش را نام برده است. « ـ تو چیزی با خود نمی‌آوری. ـ چرا می‌آورم، دست‌های خالی‌ام را.» لویی اسکوتنر با سپاس از همه‌ی دوستانی که با نظر تأییدآمیز از این طرح استقبال کردند، ارزیابی اولیه‌ی خودم را از پاسخ‌های دریافت‌شده با شما در میان می‌گذارم. از حدود صد نفری که تا کنون این طرح را خوانده‌اند، همگی، به تلویح یا به تصریح، با چشم‌انداز آن موافق و...

مصاحبه‌ای در باره‌ی جایگاه محیط زیست در نقد رادیکال و جنبش سیتواسیونیستی

نوشته‌ی: سمیه خواجوندی گفتگو با بهروز صفدری بهروز صفدری عمدتاً به خاطر تلاش‌های‌اش در ترجمه و معرفی جنبش سیتواسیونیستی به زبان فارسی، به ویژه جامعه‌ی نمایش اثر گی دوبور (تهران، نشر آگه) شناخته شده است. از میان دیگر ترجمه‌های وی می‌توان به رسوایی شاعران، اثر بنژامن پره، شاعر سوررئالیست، اینک آن انسان، و شرحی بر چنین گفت زرتشت نیچه ( تهران، نشر بازتاب‌نگار)، در ستایش تن‌آسایی، شامل متن معروف پل...

یک جای خالی دیگر: گونتر آندرس، نقادِ عصر جدیدِ مرگ‌محور

  ۱- علتِ نوشتنِ یادداشت پیشین در باره‌ی ایجاد گروه ترجمه این بود که امروز می‌خواستم اندکی درباره‌ی مسئله‌ی تسلیحات و اسلحه‌فروش‌های جهان بنویسم. موضوعی که چند سال پیش، افشاگری و اعتراض من به آن، به‌خصوص در مورد فروش اسلحه از سوی فرانسه، به بهای از دست دادن کارِ معاشی‌ام تمام شد، آن هم در مؤسسه‌ای که خود را طرفدار اقدامات اومانیستی و مسؤولیت‌های انسانی و نشرِ مستقل می‌داند! روزی این ماجرا را...

پیش‌نهادی برای ایجاد گروهِ ترجمه

  گاهی به اشاره گفته‌ام که یکی از معیارهای تشخیص وضعیت و کیفیتِ نقدِ نظری در حوزه‌ی فارسی‌زبان، مقایسه‌ی حجمِ متورمِ بعضی از اسامی و آثارشان در کنار غیاب و جای خالی نام‌ها و اندیشه‌های دیگر است. برای مثال به تجربه‌ی خودم در ترجمه و معرفی ابعادی از نقد رادیکال، یعنی جنبش سیتواسیونیست‌ها، اشاره کرده‌ام که چه‌گونه تقریباً سه دهه تلاش لازم بوده تا چنین نقد و نگرشی اندک‌اندک از حصار موانع...

بایگانی

برچسب‌ها