این متن ادامهی نوشتهی قبلی من ( سرنوشت و سرنوشته) است و ترجمهی بخشی از کتابی است نوشته رِمی هس، دربارهی هانری لوفهور. رمی هس از دانشجویان سابق لوفهور بوده و یکی از معتبرترین شارحان و ترویجدهندگان آثار و اندیشهی لوفهور است. در ترجمهی این متن همان مشکلی را داشتم که در معادلیابی دو واژهی سرنوشت destin و سرنوشتِ خودساخته destinée پیش آمد، این بار برای دو کلمهی تقریباً متردافِ instant و...
سرنوشت و سرنوشته
در نخستین روزهای بهارِ سالِ گذشته، در مقالهای دربارهی بنژامن پره، اَبل پاز و اکتاویو پاز نوشته بودم:
پیشپاافتادههای بنیادی،بند ۱۷
آنچه ما مدعی هستیم در انحصارِ خود داریم نه هوشمندی و فراست بلکه کاربردِ آن است. موضعگیری ما راهبُردی است، ما در مرکزِ هر گونه ستیزهای قرار داریم. توانِ ضربتیِ ما امرِکیفی است. اگر کسی این نشریه را به این دلیل که سخت عصبانیاش کرده به فاضلاب بیندازد، این عملاش بسیار بارورتر است تا اینکه نشریه را بخواند، آنرا نصفهنیمه بفهمد و از ما رسالهای تفصیلی بخواهد که به یاریِ آن بتواند به خودش...
بدون ما!
در ۱۶ نوامبر ۲۰۱۵ ، ژرژ دَلمانی، نمایندهی فدرالِ بلژیک در مصاحبهای با رادیو فرانس کولتور از جمله میگوید:
« از وجودِ نوعی تسامح در محلهی مولنبِک در بروکسل صحبت به میان آمده است. بله بهیقین چنین تسامحی وجود داشته است. اما از تسامح دولتی که از سالهای ۱۹۷۰ در بلژیک در قبالِ عربستان سعودی وجود داشته کمتر سخن به میان آمده است.
مقالهای از روزنامهی لوموند: ما بهای نسنجیدگیهای سیاستِ فرانسه در خاورمیانه را میپردازیم
واقعبین باشیم و خواهانِ ناممکن، این شعاری بود که اوتوپیستهای ماه مهِ ۱۹۶۸ در خیابانهای پاریس سرمیدادند. واقعبین بودن امروزه در این است که از زمامدارانِ حکومت بخواهیم به ریشههای این شّر و بلا بپردازند، شر و بلایی که در ۱۳ نوامبر جان دستکم ۱۲۹ نفر را در پایتختِ فرانسه گرفت.
بخشی از سیارهی بیمار،
باز هم مرگ و ترور. و این جریان مرگبار همچنان ادامه خواهد یافت تا زمانی که جامعه بتواند به ریشهی مسائل بپردازد، یعنی به انسان. اگر تا آنهنگام سرمایه، قدرت و بلایای آن جامعهای باقی بگذارد.
با رویداد خونین ماه ژانویه در پاریس، مطلبی منتشر کردم با عنوان « تروریستها زادهی ترور حاکم بر جهان اند ». این سخن را ناگزیر باید همچنان تکرار کنم.
خبر انتشار کتاب
از هنگامی که، در اواسط زمستان پارسال، در بارهی تدارکِ انتشار کتاب جدیدی در نقد پستمدرنیسم اطلاع دادم، پیامهایی از سوی علاقمندان دریافت میکنم که جویای خبر در این باره اند. خوشحالام که اکنون میتوانم قطعیشدن برنامهی انتشار این کتاب توسط نشر کلاغ در تهران، را به اطلاع خوانندگان برسانم. کتاب شامل ترجمهی متنهایی است که فهرست آنها از این قرار است: به عنوان پیشگفتار بهروز صفدری تئوریِ...
هیولاهای نهفته در زهدان سرمایه
متنی که دیشب با عنوان « همبستگی بدون مرز » ترجمه و در وبسایت منتشر کردم، دیروز صبح با ئیمیلی از رائول و همراه با خبرهای دیگری که به من داده بود به دستم رسید. او در این پیام نوشته بود:
همبستگی بدون مرز
تأملی دربارهی پذیرشِ مهاجران Solidarité sans frontière Réflexion sur l’accueil des migrants موضوعی که با آن مواجهایم از راه رسیدنِ انبوهوار مردمانی است که از چنگال عفریتِ روزمرهی جنگ و منازعاتِ مافیایی که ژئوپولیتیکِ شرکتهای چندملیتی عاملِ نگهدارندهی آن در همهجاست میگریزند. پدیدهی امواجِ مهاجرت بهواقع بخشی از سیاستِ آشفتگی و هرجومرجی است که بر اثر الزاماتِ سرمایهداریِ...
پیشپاافتادههای بنیادی،بند ۱۶
روابطِ انسانی که درگذشته در استعلای ربّانی ( به عبارت دیگر: در تمامیتی با کلاهِ مقدسات بر سر) حلشده بودند همینکه امرِ مقدسْ نقشِ کاتالیزوری خود را از دست داد تهنشین گشته و به رسوباتی سفت تبدیل شدند. مادیتِ این روابط آشکار گردید و، در حالی که قوانینِ دمدمیمزاجِ اقتصاد جانشینِ مشیتِ خدایی میشد، از زیرِ قدرتِ خدایان قدرتِ آدمیان هویدا گشت.