Post

استقامت زندگی در برابر سلطه‌گری سرمایه

در هفدهم ژانویه ۲۰۱۸ براثرِ پنجاه سال استقامت و مبارزه‌ی مدافعان منطقه، پروژه‌ی ساختن فرودگاهی در منطقه‌ی نوتردام دلاند در فرانسه به خاک سپرده شد. پاسخ کلکتیوهای مدافع منطقه به این عقب‌نشینی دولت و وانهادن این پروژه در اصطلاح فرانسویِ Et Toc !  ( با تلفظِ : اِ تُک ) خلاصه شد. این اصطلاح با حال و هوایی از شیطنتِ کودکانه در مواقعی به کار می‌رود که بخواهند چیزی یا کاری را به رخ دیگری بکشند. این...

Solidarité sans frontière

Le 16 novembre 2015, Georges Dallemagne, député fédéral belge, déclarait dans un entretien sur France Culture : «  On a parlé d’un certain laxisme à Molenbeek et il a certainement existé. Mais on a moins parlé d’un laxisme d’État qui existe en Belgique depuis les années 70 par rapport à l’Arabie Saoudite. Ça a commencé au moment du choc pétrolier et on a confié un bâtiment qui est devenu la...

قطار سراسری سوررئالیسم

  در یکی از مقاله‌های پیشین در این وب‌سایت () نوشته بودم: « چندی پیش با خواندن سی چهل صفحه‌ی اولِ کتابی با عنوان سرگذشت سوررئالیسم، گفت‌وگو با آندره بروتون، به ترجمه‌ی عبدالله کوثری ( نشر نی، چاپ پنجم، ۱۳۹۴)، نخست از روی شّمِ خود و برپایه‌ی حدودِ آشنایی‌ام با متون سوررئالیستی با خطاهای بسیاری در این ترجمه مواجه شدم و سپس برای اطمینان بیشتر به مقایسه‌ی چندین صفحه از این ترجمه با متن اصلی...

حقِ خشم

  هر موجودِ انسانی حقِ خشم دارد ۱- به‌جایِ خشمی که ترجمانِ حرمان‌ها و وقاحت‌های خواستِ قدرت است، شمّ‌ِ انسانی آن عتابی را می‌نشاند که برخاسته از به‌ستوه‌آمدنِ زنده‎گی است آن‌گاه‌که از وفورش ممانعت می‌شود. بدین‌سان غضب، آن‌گاه که به زنده‎گی‌خواهی بازگردانده می‌شود، از انرژیِ آفریننده‌یی سرچشمه می‌گیرد که به قلبِ موجودات و چیزها رخنه می‌کند تا آن‌ها را انسانی‌تر سازد. تفسیر صاعقه و تازیانه، که...

اِگره‌گُر، پی‌یر مبیی یا نپذیرفتنِ بدبختی، بخش دوم: دگراندیشی عاشقانه

پس از مقدمه و پیش‌درآمدی توضیحی که در بخش یکم این مقاله آوردم، این‌جا پیش از خواندنِ بخش دوم و پایانی این متن، توجه خواننده را به چند نکته‌ی مهم دیگر جلب می‌کنم.

اِگره‌گُر، پی‌یر مبیی یا نپذیرفتنِ بدبختی ـ بخش ۱

چندی پیش با خواندن سی چهل صفحه‌ی اولِ کتابی با عنوان سرگذشت سوررئالیسم، گفت‌وگو با آندره بروتون، به ترجمه‌ی عبدالله کوثری ( نشر نی، چاپ پنجم، ۱۳۹۴)، نخست از روی شّمِ خود و برپایه‌ی حدودِ آشنایی‌ام با متون سوررئالیستی با خطاهای بسیاری در این ترجمه مواجه شدم و سپس برای اطمینان بیشتر به مقایسه‌ی چندین صفحه از این ترجمه با متن اصلی فرانسوی پرداختم. این بررسی را در اولین فرصت پی خواهم گرفت.

شاعرانه‌سازیِ هستی – بخش دوم

شعر در شهر یله‌گردی پس هدفِ I.S. ساختنِ زندگی‌یی آکنده از شعر بود. اما چگونه می‌توان در فضایی شهری که چیدمان و سامانه‌بندی‌اش پاسخی به الزامات فایده‌مندانه و تکنیک‌گرایانه است به گونه‌ای شاعرانه زیست؟ چگونه می‌توان در شهر سکونت گزید هنگامی که چنان که پاتریک مارکولینی نیز خاطرنشان می‌کند: جابه‌جایی‌ها در فضای شهری در انقیاد همان عقلانیتی هستند که به سیستم سرمایه‌داری نظم و ترتیب می‌بخشد: عقلانیتی...

شاعرانه‌سازیِ هستی – درباره‌ی کاربردِ لغتِ « شعر » در آثارِ گی دوبور

  مقدمه- حال و خبر پس از سفر از نیچه این را هم آموخته‌ایم که هر نوشته‌ای ریشه در زندگی نویسنده دارد و خواه نا‌خواه نوعی اتوبیوگرافی است. مقاله‌ی حاضر، و ترجمه‌ی متنِ همراه آن را، پس از سفر اخیرم به ایران و چون پژواکی از زیسته‌هایم می‌نویسم. اگر می‌دانستم آمیزه‌ی بدترین و بهترین چیز را به چه صفتی باید نامید، آن را برای توصیف این سفر، و نیز، به گمانم، همه‌چیزِ زندگی در این روزگار، به کار...

مفهوم کودکی در اندیشه‌ی نیچه و رائول ونه‌گم

( برگرفته از متن یک مصاحبه ) نیچه برای کودکی و کودک‌شدن معنای خاصی قائل است که اس و اساسِ اندیشه‌ی او را تشکیل می‌دهد. در جریان‌های لیبرتری و نقدِ رادیکال نیز، به‌خصوص در آراء و آثار رائول ونه‌گم، کودکی از مفاهیمِ پایه‌ای و همیشگی است. در زمینه‌ی زبان و ترجمه نیز، در موردِ کلمه‌ی کودک و مفهومِ کودکی و دال‌های آن در زبان فارسی، در مقایسه با زبان‌های اروپایی نکته‌هایی گفتنی هست. می‌کوشم تا با رعایت...

نیچه در قعر چاه افلاطون

در جریان نوشتن متنی بودم و در جایی از آن به نقل‌قولی از کتاب راه‌گرد و سایه‌اش ( که در ترجمه‌های فارسی با عنوان « آواره و سایه‌اش » منتشر شده ) نیاز پیدا کردم. گرچه به کیفیتِ بد ترجمه‌های موجود از این کتاب به فارسی واقف بودم اما باز به امیدِ صرفه‌جویی در وقت، به دو ترجمه‌ی فارسی از این کتاب نگاهی انداختم. ای کاش چنین نمی‌کردم چراکه بار دیگر آه از نهاد و دود از کله‌ام برخاست، و ضرورتِ نقدی گیریم...

بایگانی

برچسب‌ها