نوشتهی: برونو دوبوک
تلخیص، اقتباس و ترجمه: بهروز صفدری
این مقاله بر پایهی کتابِ « جامعهی اطلاعمحور، ایدههایی برای خودگردانی» نوشتهی هانری لهبوری، تدوین شده است.
شاید درستتر باشدکه که عنوانِ این نوشته را « سیستمِ عصبی: منبعِ الهامی برای ایدههای لیبرتر» بگذاریم، زیرا تأملاتی که در این مقاله در بارهی مجموعهی اجتماعی، بر اساسِ این کتابِ هانری لهبوری، خواهد آمد بههیچ رو یک الگوی اجتماعی کامل نیست و صرفاً راهنشانههایی است در مسیرِ توسعهی روابطی اجتماعی که برای اکثریت جامعه رنجِ کمتری ایجاد کند.
لهبوری کتابش را با این جملهها آغاز میکند: « اگر از یک بیولوژیست بخواهند که در بارهی خودگردانی صحبت کند، باید انتظارش را داشت که وی از دیدگاهِ خاص خودش به این موضوع بپردازد، بهخصوص اگر زمینهی مورد علاقهاش بیولوژیِ رفتارهای انسانی در وضعیتِ اجتماعی باشد. وی به اینمنظور نخست خودگردانی را تعریف نمیکند، یا دستکم نمیگوید که خودگردانی چه باید باشد.»
اما ما نخست تعریفی از خودگردانی از زبان کورنلیوس کاستوریادیس ارائه میدهیم: ( برگرفته از کتابش : خودگردانی و سلسلهمراتب»
« همهی تصمیمها را جمعی میگیرد که موضوعِ تصمیمگیریها هر بار به او مربوط است»
و سپس این تعریف به قلم مارک ژیدارا برگرفته از دانشنامهی یونیورسالیس را میخوانیم:
« خودگردانی متضمنِ حذفِ هر گونه تمایز میان رهبران و رهبریشدهگان و تصدیقِ تواناییِ انسانها برای سازمانیابیِ جمعی است.»
متن پی دی اف : سیستم عصبی، الگویی برای ایدههای لیبرتر