مانیفست توطئه‌باوری، فصل ۱، بخش یکم

«جنگ با ویروس» جنگی  با ماست

۱. ضربه‌ی جهانی[i]. ۲. تبانیِ مثله‌شدگان. ۳. روشنایی‌های هراس‌افکنی[ii].

۱.

ضربه‌ای جهانی بود.
تهاجمی از سوی همه‌ی شیاطین، بی‌حد و مرز، صاعقه‌آسا، جانبی.
حمله‌ای پهبادی به موقعیتِ جهانی، زیر آفتاب نیمروزی، به‌هنگامی که مردمِ خوبِ “اهل زمین” آماده‌ی رفتن به سر سفره می‌شدند.
اعلامِ بدون آماده‌باشِ یک وضعِ جدیدِ نهفته‌، لَنگان، اما آماده‌ی ورود به صحنه.
نیمی از مردم جهان در حصر خانگی ــ تعلیقِ فوریِ همه‌ی عادات، همه‌ی اطمینان‌ها، همه‌ی زندگی.
سپس، بمباران، فرشی از بمبْ گسترده در هر لحظه، بمب‌های روانی، واژگانی، رایانه‌ای و اطلاعاتی.
بمبارانی که دیگر قطع نشد.

اطلاع‌رسانی همواره اطلاع‌رسانیِ جنگی بوده است. در چنین چارچوبی زاده شده و هرگز جز به این منظور به کار نرفته است، به‌ویژه «در زمان صلح».
حقیقت‌اش هیچ‌گاه در آن‌چه می‌گوید نبوده است، بلکه در عملیاتی بوده که انجام می‌داده، عملیاتی به خواناییِ یک سرّ نهانی در چهره‌ی کسی.
بدا به حال کسانی که آن را نمی‌بینند.

جهانی که در درازنای سریال‌ها، رمان‌ها، بازی‌های تلویزیونی، کتاب‌راهنماهای کاردانی، به اعلانِ برتریِ تزویر و جذابیت‌های فریب‌کاری مشغول است، می‌خواهد که همه  قول‌اش را باور کنند.
این به‌ نظر گروتسک می‌رسد.
اما گروتسک جز با هراس‌افکنی حفظ نمی‌شود.
پس، مسأله فقط ارعاب بوده و بس.
که این هم دیگر هرگز قطع نشد.

از آن‌جا که منحرفانِ روانی امپراتوری‌شان را فقط با تشدیدِ اجحاف‌هاشان حفظ می‌کنند، تهاجم مزبور هم خود را تنها به شرطی پیروز می‌داند که مدام پیشروی کند.
ماکیاول توصیه کرده بود: « آسیب‌ها باید باهم رسانده شوند تا مهلتی برای چشیدن مزه‌شان نباشد»[iii].

در کلمبیا، پلیس با رفتن به منزل مخالفان سیاسی آن‌ها را به‌یمن حصر خانگی مستقیماً سربه‌نیست می‌کند.
در هندوستان، به سر و روی نجس‌ها آب ژاول می‌پاشند تا آن‌ها را «ضدعفونی» کنند.
در سریلانکا، «به دلیل ویروس کورونا» به مسلمان‌ها اجازه نمی‌دهند مردگان خود را به‌ خاک بسپارند. و چون سوزاندن اجساد ممنوع است، به آنان پیشنهاد می‌کنند برای تدفین به جای دیگری بروند.
در اسرائیل، این تدابیر ضدتروریسم است که «موارد تماس» را به جرگه می‌اندازد و نخست‌وزیر واکسن‌نزده‌ها را «بمب‌های ساعتی» می‌نامد.

در استرالیا، در نیمه‌ی ماه اوت ۲۰۲۱، برنامه‌ای رسانه‌ای از شکار آدم توسط پلیس به راه می‌افتد تا یک «فراریِ کووید» را، شخصی به نام آنتونی کارام که در نشانی قرنطینه‌اش حضور ندارد، پیدا کند. شخص یادشده از قضا نه کاملاً سفیدپوست است، نه خالصاً آنگلوساکسون، نه کاملاً پروتستان. سرانجام پلیس این فرد را، که «دشمن شماره یک سلامت عمومی» می‌نامدش، در هتلی روبه‌روی خانه‌اش گیر می‌اندازد، با روپوش سفید مخصوص او را مقابل دوربین‌ها می‌کشاند و سپس روانه‌ی زندان می‌کند تا در انزوا باشد.

در ایتالیا، در واکنش به صف‌های اعتراض علیه «گذرنامه‌ی سبز» که به مدرکی اجباری برای رفتن به سر کار تبدیل شده است، هیئت دولت با دعای خیرِ مراکز سندیکایی هر گونه تظاهرات در مراکز شهری را ممنوع می‌کند. البته مردم می‌توانند در حومه‌ی شهرها، با زدن ماسک به صورت و با رعایت یک متر فاصله از یکدیگر دست به تحصن بزنند.

در هنگ‌کنگ، کری لام Carrie Lam، رئیس قوه‌ی مجریه که چیزی نمانده‌ بود شورش عمومی ۲۰۱۹ کارش را یکسره کند، انتقام خودش را می‌گیرد و عملیات «حصر و کمین» در محله‌های مردمی راه می‌اندازد ــ پلیس محله را محاصره و همه را کنترل می‌کند.

در سنگاپور، پس از به کارگیریِ سگ ـ روبات‌های ساخت شرکت آمریکایی  Boston Dynamics که در ماه مه ۲۰۲۰ به روی عابران پارس می‌کردند تا «فاصله‌ی اجتماعی» را رعایت کنند، حالا نوبت روبات Xavier اِگزاویه، بود تا با گشت در خیابان‌ها به تعقیب دودی‌ها، فروشندگان دوره‌گرد و کسانی بپردازد که جرأت تجمعِ بیش از پنج نفره، یعنی حد مجاز قانون بهداشتی، پیدا کرده‌اند. هیئت نمایندگیِ وزارتیِ فرانسه در «بخش صنایعِ امنیتی و مبارزه با تهدیداتِ سیبرنتیک» علاقه‌ی ویژه‌ای به این گونه آزمایش‌ها دارد.

در بهار ۲۰۲۰، یک دوست قدیمی ــ که بی بروبرگرد یک زنِ تروریستِ قدیمی محسوب می‌شود ــ زمانِ معلقِ حصر خانگی عمومی را با چند تا از زنان همسایه‌اش با خواندنِ شعرهای باب پسند و بابِ دل خود، هر کدام از پنجره‌های خانه‌شان، می‌گذرانْد. این‌ها خیلی زود نامه‌ای دریافت می‌کنند از سوی انجمن مالکان آن محل مسکونی که از آنان می‌خواهد هرچه زودتر این آبروریزی را پایان دهند، چه معنی دارد داشتنِ اوقاتِ خوش «در اثنایی که دیگران دارند می‌میرند»!

چنین است جهانی که دیگر نمی‌تواند بر خود مسلط باشد وقتی مسألهْ خالی کردنِ غضب‌اش باشد علیه هر آن چه هنوز جرأت نفس کشیدن دارد ــ جوانان، فقیران، رقصندگان، بی‌خیالان، نابه‌هنجاران.

در همه‌جا، آن ستم و خفقانی که کسی به سیاسی بودنِ آن اعتراف نمی‌کرد ازاین‌پس زیست‌سیاسی بودن‌اش را اعلان می‌کند: فرمان‌رواییِ آمارِ تحقق‌یافته.

رؤیای همه‌ی حکومت‌ها کشور چین است.
فقط آن‌ها هستند که می‌توانند چنین رؤیایی در سر بپرورانند.

این همه هراس‌افکنی جدی نیست.
برخاسته از جهانی پایان‌یافته است که نمی‌خواهد پایان یابد. که چیزی جز این خواستِ تهیِ دوام‌آوردن نیست. که تخته‌بندِ قهقه‌ای بسیار مُسری است.
جهانی که هر روزی نشان‌دهنده‌ی ورشکستگی آن، در میان دو تبلیغِ بازرگانی برای شرکت تجاری آینده و سفرهای میان‌ستاره‌ای، است.
رعب و وحشتی که می‌گستراند رعب و وحشتی است که خود احساس می‌کند.
همان‌هایی که بر خود می‌لرزند آشکارا تصمیم گرفته‌اند که ضربه‌ای عظیم بزنند. ضربه‌ای عظیم برای احیای اقتدار ازدست‌رفته و محدوده‌های رو به افول‌شان.

اما دیگر هیچ‌چیز نمی‌تواند اقتدار و مرجعیتِ رسانه‌ها و حکومت‌ها، سیاست و فرهنگ، علم و صنعت ــ سرمایه در تمام اشکال‌اش ــ را احیاسازد: هر گونه اقتدار هر تابستان در آتش‌زارهای سیاره‌ای می‌سوزد و بازمی‌سوزد. در هر سیلِ بی‌سابقه و هر طوفانِ نابهنگامی غرق و بازغرق می‌شود. در هر شبانه‌روز در زیر سیلابِ دروغ‌هایی که پیاپی برای بقای خود می‌پراکند فرومی‌رود و دفن می‌شود.

تکنولوژی  هیچ درمانی برای خساراتِ تکنولوژی عرضه نخواهد کرد.
این جهان قادر به پرش از روی لاشه‌ی خود نخواهد بود.
ضربه‌ی عظیم‌اش نومیدانه است.
همین‌که تقریباً با هیچ مقاومتی روبه‌رو نشده برای اثبات این نکته کافی است که چقدر همه‌چیز پا در هواست.


[i] . جناس میان دو عبارت  coupe du monde (کوپ دو موند، جام جهانی) و coup du monde (کو دو موند، ضربه‌ی جهانی)

[ii] . در برابر کلمه‌ی terreur  در این ترجمه اغلب “هراس‌افکنی” گذاشته‌ایم. باید معانی ترور، رعب و وحشت را هم در نظر داشت.

[iii] – در متن اصلی ایتالیایی جمله‌ی کامل این عبارت چنین است:

Perchè le ingiurie si debbono fare tutte insieme, acciocchè assaporandosi meno, offendino meno

نقل‌قولی که در این‌جا آمده، یکی از گونه‌های ترجمه‌شده متن ماکیاول به فرانسوی است، اما در همه‌ی این ترجمه‌ها معنای فعل assaporare “چشیدن” حفظ شده است.   معنای کل عبارت کم‌وبیش چنین است که درد، زخم یا گزند و آسیب‌ها باید با هم اعمال شوند تا مزه، یا طعم‌ تلخ‌شان کمتر چشیده و حس شود، و بنابراین کمتر اهانت آمیز و آزارنده باشند. در ترجمه‌ی فارسی کتاب «شهریار»، توسط داریوش آشوری از روی نسخه‌ی انگلیسی این جمله این‌گونه ترجمه شده: “زخم را یک‌باره می‌باید زد تا دردِ آن اندک ـ اندک از یاد برود”. که با معنای متن اصلی چندان نمی‌خواند.

  دریــافت فایـــل پی‌دی‌اف

4 دیدگاه

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

  • سلام بهروز عزیز
    ممنون از تو و احتمالاً دوست یا دوستانی دیگر، که با کمترین فاصله ادامه‌ی ترجمه‌ی این کتاب را پیگیری و منتشر کرده‌اید، بسیار ممنون.

    فقط دو سؤال،
    در جمله‌‌ی “رؤیای همه‌ی حکومت‌ها چین است.” یک حرف از کلمه‌ی “چین” که به‌گمانم باید “چنین” باشد تایپ نشده؟ یا در اصل همین “چین” است؟!

    و اینکه بهروز عزیز متنی که در سایت منتشر کرده‌ای یک اختلاف با متنی که در فایل پی‌دی‌اف هست دارد و آن میزان فاصله‌‌‌ی عمودی بین جمله‌هاست. متن کتاب مطابق کدام است؟

    باز هم ممنون از تو و پیگیری‌های مداوم و جدّی‌ات که در نگاهِ من خودِ “مهربانی‌” است.
    با قدردانی همیشگی.

    • ممنون از لطف و توجه‌ات رامین عزیز.
      ترجمه را فعلاً دست تنها انجام می‌دهم اما دوستانی هم در مراحل بعدی همراهی و کمک‌ام می‌کنند.
      آن کلمه چین، کشور چین است، که به کعبه‌ی کشورهای دیگر تبدیل شده است.
      سطربندی اصل متن فرانسوی ویژه است، این ویژگی در فایل پی‌دی‌اف بیشتر حفظ شده است، سعی می‌کنم در مراحل بعد در متن سایت هم آن را نگاه دارم.
      من هم قدردان همدلی‌ات هستم.

  • پاراگراف چهارم : هیئت نمایندگی وزارتی فرانسه (هیئت نمایندگی “وزراتی” فرانسه)
    پاراگراف پنجم : هرچه زودتر این آبروریزی (هرچه “روزدتر” این آبروریزی)
    پاراگراف هفتم : رویای همهٔ حکومتها چنین است. (رویای همهٔ حکومتها “چین” است.)
    پاراگرافها را از تصویر دستگیری فراری کووید در استرالیا شمرده ام.
    دمتان گرم و نفستان چاق

    • بابک عزیز، سپاس فراوان و دم گرم و چشم ریزبین شما مستدام.
      سه مورد نخست ویراسته شد، مورد چهارم، یعنی با هم آمدن دو کلمه‌ی چین و چنین، خوانندگان دیگری را هم به تردید انداخته. شاید بهتر باشد واژه‌ی کشور را قبل از چین اضافه کنم تا این مشکل برطرف شود.

بایگانی

برچسب‌ها