درگذشت مارک تومسن، لیبرتر و ناشر، مصححِ سابق در روزنامهی لوموند
نوشتهی: لوسین ژِدوَب
منتشرشده در روزنامهی لوموند، بهتاریخ ۱۴ ژوئن ۲۰۲۱
مارک تومسن، لیبرتر و ناشر، مصحح سابق در روزنامهی لوموند، در ۸ ژوئن امسال در سن ۷۰ سالگی بر اثر یک سقوط تصادفی در شهر خانیا در جزیرهی کرِت درگذشت. این سانحهی مرگبار در نزدیکی مکان معروف اشغالشدهی Rosa Nera (گُل سیاه) رخ داد که پس از تخلیهی این ساختمان در سپتامبر ۲۰۱۶ بعد از ۱۶ سال اشغال مسالمتآمیز، با اقدام فعالان و ساکنان در شب قبل از این حادثه دوباره اشغال شده بود.
عجبا که مارک تومسن در حال و هوای برگزاری جشنِ «بازپسگیری» این مکان در پلکان راهرو افتاد و به اغما فرورفت. این مکانِ دههها متروک مانده متعلق به دانشکدهی فنیِ کِرت است که میخواست با تصاحب مجددِ آن یک پروژهی هتلسازی را که مورد اعتراض عمومی بود به اجرا درآورد. شاید چنین مرگِ ناگهانی و نامنتظرهای، در موقعیتی از جشن و مبارزه، اگر او میتوانست پیشبینیاش کند، چندان هم برایش ناخوشایند نبود، او که در هر شرایطی، با برقی از شیطنت در چشمانش، لبخند به لب داشت.
مارک تومسن، در ۱۵ ژوئن ۱۹۵۰ در ناحیهی ۱۹ پاریس زاده شد. از پدری، که معلم بود و زودهنگام درگذشت، و مادری که شغل پرستاری داشت، و هر دو لیبرتر بودند. از همان دوران دبیرستان، پیش از مه ۶۸، مارک تحت تأثیرِ آثار سیتواسیونیستی، به جنبشِ آنارشیستی پیوست بهویژه با خواندن کتاب رسالهی زندگیدانی برای استفادهی نسلهای جوان، از رائول ونهگم (گالیمار ۱۹۶۷). علاقهی مارک تومسن به آثارِ مرجع از آنپس دیگر او را ترک نکرد.
او که در رشتهی فلسفه لیسانس گرفته بود، از سال ۱۹۷۱ و پیش از حرفهی تصحیح متون، به «مشاغل کوچک» ( از انباردار موسسهی مطبوعاتی پاریس تا رانندهی پیک برای روزنامهی لوموند) روی آورد.
این لیبرتر ِاصلاحناپذیر ، پس از تجربهی کار در آنسیکلوپدیا یونیورسالیس ( دانشنامهی عالمگیر)، از ۱۹۸۷ تا ۱۹۹۹ در روزنامهی اومانیته، (بشریت) اورگان حزب کمونیست فرانسه، و از ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۶ در روزنامهی لوموند (جهان) به عنوان مصححِ حرفهای کارش را ادامه داد. به قول خودش « عالم، بشریت و جهان» به نوعی در تداعی با باورهای جهانشمولاش هم بوده است.
«بومیِ مامشهری»
به موازات این کارها، او در سندیکای تصحیحکنندگان فعالیت میکرد. این سندیکا که پرورشگاهِ مبارزان سندیکایی بود، به عنوان سندیکای صنفی عضوِ CGT (کنفدراسیون عمومی کار)، پیشاپیش موضعی دگراندیشانه داشت که در گذشتهی آنارکوسندیکالیستیِ کنفدراسیون و در تقابل راسخ با استالینیسم ریشه گرفته بود. طبعاً این ویژگیها نمیتوانست برای مارک تومسن مطلوب نباشد و او در کمیسیونِ همبستگیِ بینالمللی این سندیکا به فعالیت پرداخت. با عزمی راسخ پشتیبانی از شورش زاپاتیستیِ چیاپاسِ مکزیک را بر عهده گرفت، که در آن هنگام معاونفرمانده مارکوس سخنگویش بود. مارک تومسن، این «بومیِ مامشهری»، که با شلوار چرمی سیاه، سرِ از ته تراشیده با موی دماسبی بافتهشده به سبکِ مانچویی، بین سالهای ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۶ بیش از دهبار اقامتهایی در چیاپاس داشت، در راهروهای روزنامهی لوموند سیمایی متفاوت بود.
او در حرفهی خود سختگیر و سختکوش بود، به زبان، گرامر، املای کلمات و ظرافتهای حروفچینی تسلط داشت، و با ذهنی آکنده از ادبیات اندیشهبرانگیز ، تقریباً طبیعی بود که به شغل ناشری روی آوَرَد.
بنابراین او از سال ۱۹۸۵ بهشکل همیارانه با انتشارات لود Ludd ( نامی برگرفته از جنبش اعتراضی علیه مکانیکیشدنِ کار در انگلستان در آغاز قرن نوزدهم) این «پیشه»ی نهچندان انتفاعی را آغاز کرد. این نشر به شیوهی قدیمی، یعنی با حروف سربی، کتابهایی در ۱۰۰۰ نسخه چاپ کرد که در واقع رگههای طلای عرصهی نشر بودند، با نویسندگانی چون اسکار پانیتزا، کارل کراوس، فرانک وِدکیند، رائول ونهگم.
سپس این ماجراجویی در عرصهی نشر از سال ۲۰۰۷ با انتشارات Rue des Cascades (خیابان آبشارها)، نامی برگرفته از خیابانی در مِنیلمونتان، محلهی مردمیِ پاریس، ادامه یافت. این انتشارات آثاری از ژرژ باتای، ژروم پِنیو، ( که در ضمن کارشناس تیپوگرافی یا حروف بندی چاپ هم بود)، معاونفرمانده مارکوس، آدریَن دَکس( از سوررئالیستهای قدیمی)، و تاریخشناسانِ آنارشیسم، منتشر کرد.
مارک تومسن، که شیفتهی اکسپرسیونیسم آلمانی بود، در ضمن از علاقمندان پروپاقرصِ موسیقی بلوز و ربهتیکو (موسیقی مردمیِ یونانی و برخاسته از اعماق جامعه) بود. رشتهی زندگیِ این مطالبهگرِ انسانیت، انگار در ترانهای تراژیک در میکدهای که در آن سرنوشت سهماش را میگیرد، در جریزهای یونانی ناگهان ازهمگسست.
[روزنامهی لوموند مراتب تسلیت خود را به خانواده، نزدیکان و به همهی دوستارانش در سالهایی که او در این روزنامه گذراند، ابراز میدارد]منبع: