در دنیایی که بیش از پیش طعمهی زشتیهای پول و محاسبهگریِ خودخواهانه است، بازگشت به زیبایی، به دوستی، به عشق، به سخاوتمندی، به همیاری، مروّجِ براندازییی میشود که ترجیعبندِ حُسننیتهای اخلاقی و صدقاتی را به امری مسخره تبدیل خواهد کرد. شمِّ انسانی به ریشِ ایدهئولوژیِ بشردوستی میخندد، درست به همانسان که زندگیِ راستین صحنهپردازیهایِ جعلوقلبکنندهی زندگیِ اصیل را به پشیزی نمیگیرد.
زمان با ماست. خیزش زندگیِ روزمره تازه آغاز شده و دارد آفرینندگی و تواناییاش را در پیوسته باززادهشدن نشان میدهد. بهتر آن است که هموغمِ ما نه تندتر رفتن بلکه دورتر رفتن باشد.
فراخوان به انسانیتِ تمامعیار همواره در دلِ سرنوشتِ خودساختهی ما طنین افکنده است. طرحِ جهانِ نو در شگرفایی و اعجابی نقش میبندد که کودکان آن را به هر آنکس که کودکیاش را ازنوکشف میکند میآموزند. آنچه در اختیار ماست این است: یادگرفتنِ باززادهشدن در دلِ باززاییِ جهان.
نسخهی پیدیاف :