در میان کتابهایی که به زبان فرانسه خواندهام و میل به ترجمهی آنها به فارسی از نخست و همواره در من زنده بوده و هست، برخی جایگاه ویژهای برایم داشته اند. از جمله « گفتاری دربارهی بندگیِ خودخواسته» از اتیین له بوئسی، و « حق ِ تنآسایی» از پل لهفَرگ ( یا لافارگ). جای بسی خوشحالی است که از متنِ لهبوسی تا کنون سه ترجمه به فارسی منتشر شده است. من فقط اولین ترجمه را دیدهام. برای اطلاع از ترجمههای تازهتر، این صفحه را ببینید:
http://www.bookcity.org/news-4324.aspx
اما تا جایی که میدانم از متن « حقِ تنآسایی»، تنها ترجمهی فارسی همانی است که به همتِ نشر کلاغ در تهران در ۱۳۹۱ انتشار یافت، در کتابی با عنوان « در ستایش تنآسانی» که افزونبر این متن ِ کلاسیک پل لافارگ، شاملِ متنهای دیگری در بارهی همین موضوع است.
با سپاس از نشر کلاغ که با انتشار « حقِ تنآسایی» در سایتِ من موافقت کرد، این متن را به صورت پی دی اف، در اختیار علاقمندان میگذارم.
پُل لافارگ ( ۱۹۱۱ ـ ۱۸۴۲) Paul Lafargue در سانتیاگوی کوبا متولد شد. دهساله بود که به همراهِ خانوادهاش به فرانسه آمد، نخست در بوردو، سپس در پاریس، و آنجا در دانشکدهی پزشکی به تحصیل پرداخت. اما از دانشگاه اخراج شد. با پرودون، فردریش انگلس و کارل مارکس آشنا شد. با لورا، دخترِ مارکس، ازدواج کرد. به عضویتِ انترناسیونال اول درآمد، در کمون پاریس مشارکت کرد. با دوستاش ژول گِسد (Jules Guesde) حزب کارگری فرانسه و روزنامهی آن، سوسیالیست، را در سال ۱۸۸۵ تأسیس کرد. به خاطر نظرات و شرکتاش در تظاهراتِ اعتراضی بارها به زندان افتاد. در لندن و در اسپانیا پناهنده شد. جستارهای سیاسی بسیاری نوشته که معروفترین شان همین حقِ تنآسایی است. پل لافارگ و لورا مارکس در سال ۱۹۱۱ به اتفاقِ هم خودکشی کردند. هردوشان در برابرِ دیوارِ کموناردها در پاریس به خاک سپرده شدند.
بسیار عالی و سپاس نکتهی کوچک: Townshend تاونزند است.