اشاره: جا دارد اشاره کنم، که به هنگام ترجمهی متن حاضر، پی بردم که ترجمهای به فارسی از متنِ بسیار مهمِ گی دوبور، « گزارش دربارهی ساختنِ موقعیتها» روی اینترنت منتشر شده است. زحمتِ این ترجمه را نیز ایمان گنجی کشیده و روی همان سایت عصبسنج منتشر کرده است. من قبلاً ترجمهی ایمان گنجی از متن دیگری از سیتواسیونیستها ( تزهایی دربارهی کمون پاریس ) را در همین وبسایتام بررسی و نقد کردم و از...
انترناسیونال سیتواسیونیست و مشاجرهی رمانتیسم انقلابی
چندی پیش این ایده در ذهنم نشست که در دنبالهی نکتههایی که دربارهی مسئله ترجمه و زبان مطرح کردهام به آرای آنتوان بِرمَن اشاره کنم و بهویژه به نظراتش در بارهی جایگاه ترجمه در رمانتیسمِ آلمان بپردازم، زیرا جای چنین دیدگاهی را در عرصهی نقد و نظر، و پژوهش در قلمروِ معنای مدرن شعر خالی میبینم. به خصوص اینکه استنادِ محوری من برای بررسی شعر و تعریفی که برایش میجویم، مفهومِ جنبشِ...
ترجمهی انگلیسی متنهای پایهای سیتواسیونیستی در زمینهی شهرسازی و معماری
یکی از خوانندگان این وبسایت در پیامی ضمن ابراز علاقه و آمادگی برای ترجمه، از من خواسته است متنهای پایهای سیتواسیونیستی در زمینهی شهرسازی و معماری را به زبان انگلیسی به او معرفی کنم، چون با زبان فرانسوی آشنایی ندارد. من فهرستی از این متنها را که همگی برگرفته از ۱۲ شماره انترناسیونال سیتواسیونیست هستند به او معرفی کردم همراه با این خواهش اکید و صریح که ترجمهی انگلیسی این متنها را مبنای...
نقدِ سیتواسیونیستی: پراکسیسِ فراگذری از هنر
باز هم دعوت به همکاری در ترجمه بنا را براین گذاشته بودم که همراه و در میان برنامهی ترجمههای اصلیام گاهی متنهای دیگری را نیز ترجمه کنم. اما این متنهای جانبی عملاً زمانی را که باید وقفِ آن کارهای اصلی کنم از من میگیرند. و خلاصه با این یک دست نمیتوانم هندوانههای بیشتری بردارم! پس یکبار دیگر به خوانندگانی رو میآورم که علاقه و آمادگی برای ترجمهی این گونه متنها دارند. از جمله همین متنی که...
هنر و براندازی ــ بخش ۲
یادآوری مترجم:
به نظرم بد نیست چند نکته را بهعنوان پیشدرآمدی بر بخش دوم این مقاله مطرح کنم. دوست دارم این نکتهها را راهنشانههایی برای خوانشی همهجانبهتر و عمیقتر از این متن تلقی کنید. دعوتی به کاربستِ « نگاهِ مرکب » در این زمینه نیز.
هنر و براندازی، دو قطبِ متعارض؟ فراگذری از هنر
نقدِ معنا و جایگاهِ هنر نقطهی کانونیِ جنبشهای پیشاهنگِ قرن بیستم، یعنی جنبشهای دادائیستی، سوررئالیستی و سیتواسیونیستی بوده است.
در راستای اشارهها و استنادهای پراکندهای که پیشتر به این موضوع کرده بودم قصد داشتم مبانی این فرایند را کمی مفصلتر تدوین کنم. اخیراً با خواندن دو متن در این زمینه بر آن شدم تا ترجمهی آنها در همین چشمانداز بگنجانم.
تزهایی در بارهی کمون پاریس و نقدی بر ترجمهی فارسیاش
جهان آکنده از اموری است که ما را به نفی کردن و نه گفتن وامیدارد و از لذتِ آری گفتن، و تصدیق و تأیید محروممان میکند. بسیاری وقتها به یادِ این جملهی آنی لوبرن میافتم: « هستند کتابهایی که ای کاش آدم مجبور نبود بنویسدشان». این را در مورد بعضی نوشتهها نیز میتوان گفت. از جمله همین متنی که دارم مینویسم. در آستانهی یکساله شدنِ این وبسایت میخواستم مطلبی در بارهی مسئلهی نثر فارسی در...
سینمای دوبور، تأثیرپذیریها و تأثیرگذاریها ـ بخش یکم
نوشتهی یان بووِه برگرفته از : in situ ، تئوری، نمایش و سینما. دربارهی گی دوبور، رائول ونهگم. چاپ ۲۰۱۳ طرحِ موردنظر این مقاله بررسیِ تأثیر پیشنهادههای گی دوبور در زمینهی سینمانگاری ، یعنی ارزیابیِ اهمیتِ فیلمهای او، و نیز نوشتههای او در بارهی سینما است. ما بررسی خود را بهطور عمده به تأثیرِ این پیشنهادهها در حوزهی سینمای تجربی و هنرِ ویدئوسازی [بَصَری، دیداری] محدود میکنیم و...
سینمای گی دبور، بخش سوم
فراگذشتن از هنرـ از شعارهای مه ۶۸ در پاریس این عبارت دخلوتصرفی است در جملهی معروف مارکس : « فیلسوفان کاری جز تعبیرِ کردن جهان به شیوههای گوناگون نکردهاند، اما آنچه اهمیت دارد تغییر دادنِ آن است. » دوبور، در دخلوتصرفی که در فیلم جانی گیتار میکند، نه فقط به بیوگرافی خودش به شکلی طنزآمیز ــ با آمیختنِ هنر و زندگی در حافظهاش ــ اشاره میکند، بلکه همچنین نظرش را دربارهی تاریخِ سینما اعلام...
مصائب ترجمه
در ماه نوامبر ۲۰۱۲، کالج مترجمان ادبی در شهر آرل فرانسه، همراه با برگزاری همایش سالانهی خود تحت عنوان « نشستهای ترجمه» بخشی را هم به موضوع ترجمهی « جامعهی نمایش » اثر گی دوبور اختصاص داد. سرپرستی و سازماندهی این بخش برعهدهی پاتریک مارکولینی بود که من او را بهخاطر پژوهش بسیار ارزندهاش در بارهی جنبش سیتواسیونیستی میشناختم.