دستهترجمه‌خانه

مارسل مورو، سنگرِ امروزِ من

سیلِ فقیرسازیِ آگاهی این روزها چه آزارنده است برای اذهانی که در پروای غنی‌سازی شعورِ خویش‌اند. گاهی عصاره‌ و لب و لبابِ جامعه‌ی نمایشگریِ یک‌پارچه برای هر چشم غیرمسلحی نیز برملا می‌شود. بی‌بی ‌سی‌ها و بابا سی‌‌های نمایش یک‌ریز خبرنگار و کارشناس و تحلیل‌گر عَلَم کردند تا به ما بقبولانند « اتفاقی تاریخی» لحظه به لحظه در شُرفِ وقوع بوده و سرانجام به وقوع پیوسته است. باید برای در امان ماندن از سیلِ...

جمعه، زیر چتر لوتره‌آمون

صبح، همین‌که پلک‌هایم بی‌اختیار باز شدند تا بیداری را به آرامی احساس کنم، و از دنیای رازآمیز خیال‌ها و رؤیاهای شبانه به سوی واقعیتِ روز پل بزنم، مثل اغلب صبح‌ها، می‌دانستم که برای بیرون آمدن از دنیای درون و رفتن به زیر بارانِ « اخبار» ناگوار ِ روز باز باید چترم را بازکنم. ستیز میان اصلِ لذت و دل‌خواست‌های درون‌جوش و اصلِ تحمیلی و برون‌زادِ واقعیت، ستیز میان ممکناتِ بی‌کرانِ کودکی و ناممکناتی است...

« ترجمه‌خانه»ی من

امروز بخش جدیدی در سایت‌ام درست کردم با عنوان « ترجمه‌خانه»، با این انگیزه که گاه‌گاهی به مسائل ترجمه بپردازم. روی سخن در این بخش بیشتر با مترجمان و علاقمندان به ترجمه است، اما به دلیل شمول ِ داوهای مهمِ پدیده‌ی ترجمه، به‌ویژه در جامعه‌ی ایران و کشورهای فارس‌زبان، و همچنین شتابِ فرایند ترجمه در زبان کُردی، گمان می‌کنم تأمل در این امر برای هر کتاب‌خوانی در جغرافیای مناطقِ ما جالب باشد. در طول سی و...

بایگانی

برچسب‌ها