مادهی ۹ هر موجودِ انسانی از حقِ اعمالِ کنترل دائم بر آزمایشهای علمی برخوردار است تا مطمئن شود این آزمایشها در خدمت انسان و نه کالا انجام میگیرند ۱- جامعهی کالایی مجموعهیی شگفتانگیز از دستگاههای تکنیکی حاصل از بهرهکشی از انسان و از طبیعت برای ما به جا گذاشته است. اکنون بر عهدهی جامعهی زنده است که این مجموعه را به مواهبی به سودِ پیشرفتِ انسانی تبدیل سازد. تفسیر ابزارِ جداشده از موجودِ...
اعلامیهی حقوق، مادهی ۸ت،ث،ج،:حقِ رفاه؛ رایگانیِ شیوههای ترابری؛منابع و انرژیهای طبیعی
مادهی ۸ ت هر موجودِ انسانی حقِ رفاه و تجمل دارد ۱- میراثِ جامعهی مصرفی دربردارندهی شماری ابداعات است که با روبوتیزهکردن تکالیفِ توانفرسا، یکنواخت، تکراری و ملالآورِ خانهداری، لوازم آسایش و تفریحِ زندهگانی را خوشبختانه فراهم میسازند. تجمل آن است که این امکانات چنان کامل گردند که با فراگذشتن از چارچوبِ زندهمانی و بقا، که علتِ وجودیِ آنها بوده، در خدمتِ سازندهگیهای تفننیِ میل و سرنوشت...
اعلامیهی حقوق،مادهی ۸ ب:حقِ خوراکی سالم و طبیعی؛مادهی ۸ پ:حقِ سلامتی
مادهی ۸ ب
هر موجودِ انسانی حقِ خوراکی سالم و طبیعی دارد
۱- هیچکس نباید حقِ برآوردنِ نیاز به تغذیهاش را به بهای هیچ نوع بندهگی، پرداخت عوارض یا انجام تکلیف بپردازد. منظور از نیاز در اینجا نه فقط رساندنِ عناصرِ غذاییِ لازم برای سلامتِ تن بلکه کیفیت و تنوع فرآوردههایی است که مطابق با بهترین عرضهی طبیعت و ابداعگرانهترین نبوغِ انسانی کشت میشود.
اعلامیهی حقوق، مادهی ۸ : حق ِ رایگانی لوازم زندگی؛ مادهی ۸ الف : حق مسکن ِ همخوان با امیال
مادهی ۸ هر موجودِ انسانی دارای حقِ رایگانی لوازمِ زندهگی است ۱- تأمینِ حداقلِ حیاتی نمیتواند به ارضای نیازهای ابتدایی تقلیل یابد، نیازهایی مانند خوراک و نوشاک، جفتگیری، درمان، رفتوآمد، انطباقیابی، گردهمآیی، دیدوبازدید، رفع خستگی، تغییرِ مشغولیت، رفاهجویی، بهبودِ شرایطِ زندهمانی. بنابراین جامعه مؤظف است به هریک از اعضایش وسائل و امکاناتِ مادییی را تخصیص دهد که، با آزادساختنِ او از چنگِ...
اعلامیهی حقوق، مادهی ۷:هر موجودِ انسانی حق دارد به هر کجا و هرطور که میخواهد نقل مکان کند
مادهی ۷
هر موجودِ انسانی حق دارد به هر کجا و هرطور که میخواهد نقل مکان کند
۱- هیچکس نمیتواند از آزادی عمل و صاحباختیاربودن خویش منع شود. بنابراین، به موجبِ حقِ کوچکردنی که نمیتواند با هیچ مرز و کنترل و مانعی محدود گردد، هرکسی مجاز است بسته به میلِ خود جابهجا شود و تغییر مکان دهد.
تفسیر
اعلامیهی حقوق: مادهی ۶: هر موجودِ انسانی حقِ برخورداری آزادنه از زماناش را دارد
مادهی ۶ هر موجودِ انسانی حقِ برخورداری آزادنه از زماناش را دارد ۱- آدمی که از ۹۰ درصد زماناش برخوردار نباشد یک برده است. زمانِ تخصیصیافته به زندهگانی را تا به امروز زمانِ کار تنظیم کرده، واپس رانده و بیگانه ساخته است، این حق ماستِ که آن را دوباره از آنِ خود سازیم تا به اقتضاهای زندهگی، که به اجحاف از آن برکَنده شده، بازش گردانیم. تفسیر اقتصادِ زیر سلطهی الزاماتِ تولیدی مرخصیِ باحقوق را،...
اعلامیهی حقوق، مادهی ۵: هر موجودِ انسانی حقِ خوشبختی دارد
مادهی ۵ هر موجودِ انسانی حقِ خوشبختی دارد ۱- خوشبختی فرد باید پایه و هدفِ هر سازمانِ اجتماعی باشد. تفسیر خوشبختی طلبشدهترین و کمقسمتشدهترین چیز در دنیاست. یعنی بیشتر از هر چیزی خواستار دارد و کمترین سهماش نصیبِ آدمیان میشود. بنیانِ خوشبختی تمایلِ طبیعیِ کودک به گریختن از رنج و ملال و جستنِ لذت و اعجاب [شگرفایی] است. آدمهای خوشبخت به فکر آسیب و آزاررساندن به همنوعانشان نیستند،...
اعلامیهی حقوقِ موجودِ انسانی، ماده ۴ : هر موجودِ انسانى حقِ دانستن دارد
مادهی ۴ هر موجودِ انسانى حقِ دانستن دارد ۱- هرکسى، خردسال یا بزرگسال، حق دارد در مجموعهی شناختهای قدیم و جدید، عملی و نظری، عینی و ذهنی، ادبی، هنری، علمی و فنی، آموزش ببیند. ۲- آموزش در همهجا و به هر مناسبتى بدونِ تمایزِ جنسی، سنی، توانایی فردی، ویژهگی جغرافیایی، بهفراوانی ارائه خواهد شد. ترویجِ آموزش در گوناگونترین حوزهها از امتیازاتِ یک جامعهی انسانی به شمار میرود. ۳- حق تدریس و...
اعلامیهی حقوقِ موجودِ انسانی،مادهی ۳ : هر موجودِ انسانى حقِ استقلال دارد
مادهی ۳ هر موجودِ انسانى حقِ استقلال دارد ۱- نظر به اینکه زمانِ ارباب و بندهگی دیگر به سر آمده است، ما این را یک حقِ ویژهی ابطالناپذیر میدانیم که دیگر هرگز کسى مجبور نباشد: از دستورى اطاعت کند، در برابر مرجعِ قدرتى زانو بزند، خواه این مرجع اجتماعی، سیاسی، ایدهئولوژیک، مذهبی باشد، خواه اقتصادی، علمی، هنری، در برابر یک مقامِ بهاصطلاح ارشد سر خم کند، علائم احترام از خود نشان دهد، به بندهگی...
اعلامیهی حقوقِ ـ مادهی ۲: هر موجودِ انسانی حقِ زندگی دارد
مادهی ۲
هر موجودِ انسانی حقِ زندگی دارد
۱ـ زندگی نه یک داده که یک جنبش است، شَوَندى است که هرکس این اختیار را دارد که با کسبِ توان و آگاهی از زندهترین بخشِ وجودِ خویش بر آن تأثیرى خجسته بگذارد. مطالبهی اولویتِ زندگی نه وانهادنِ آن به تکثیریابی وحشیانهاش بلکه دریافتنِ زندگی است بر اساسِ چشماندازى انسانی که آن را بازمیآفریند. خواستِ زندگیکردن میل به همهی امیال است.