چندی پیش یکی از دوستان میگفت که در طول مسابقات جام جهانی اخیر، « ایران یک ماه تمام به حال اغما فرو رفت ». میدانیم که این اغما گسترهای جهانی داشت. آیا میتوان این پدیدهی پیچیده را در معرض نظریهی انتقادی قرار داد؟ آیا طرح این پرسش به سختیِ رویشِ گلی خاراشکن در میان صخرههای عادات و اعتقادات نیست؟
برای پایاندادن به مفهوم امپریالیسم
به روال همیشه، اینبار نیز برای بافتارمندسازی [ contextualisation ] متنی که ترجمهی فارسیاش را در این مقاله آوردهام و پژواکهای گوناگون آن با احوال و افکار و زیستههای شخصیام، قطعهوار به نکتههایی اشاره میکنم.
بیآزرمی و بیمعنایی
در رویارویی با موجِ تند و تیزِ پسامدرن، ما خوانندگانمان را به مقاومت دعوت میکنیم. همانگونه که لاکاپریا میگوید، دورانِ ما دوستدارِ مفهومسازیِ افراطیای است که « برای جلب توجه کردن » باید درخشان باشد، ولو به حد بیمعنا بودن برسد. برعکس، ما نیز به دنبالِ اندیشهورزانی چون اورول، در پیِ اندکی آزرم و تواضع بیشتر هستیم، و نیز بازگشتی به « عقلِ سلیم». از آنجایی که « گرایشِ مسلطِ نثرِ مدرن دورشدن...
جستارهایی در شناخت جنبش ماه مه ۱۹۶۸ و علل ناشناختهماندنِ آن در ایران. ۱
با استناد به نوشتههای ژان پیر دو توی ، یکی از شرکتکنندگان و فعالان رادیکال جنبش می ۶۸، جنبشی که به ماه مه ۶۸ معروف شده در واقع جنبشی است با دیرندی ده دوازده ساله که از ۱۹۶۶-۱۹۶۵ تا اواخر ۱۹۷۸ را در برمیگیرد. این دوران را میتوان به سه مرحله با دیرندهای متفاوت تقسیم کرد: مرحله یکم از اوائل تا پایان ماه مه، مرحله دوم حداکثر تا پایان ماه ژوییه ۶۸، و مرحله سوم ده سال پس از آن. مرحلهی یکم کمتر و...
طاعون عاطفی و کینهتوزی
من از تاریخ یکم ژانویهی ۲۰۱۵ به وبلاگنویسی رو آوردم و بهطور جنبی صفحهای فیسبوکی نیز صرفاً به عنوان “ویترین کتابفروشی” و همچنین امکان تماس بیشتر با خوانندگان درست کردم. بهندرت فرصت پیدا میکنم به یادداشتها و صفحات فیسبوک دیگران نگاهی بیندازم. اما گاهگاه بهطور تصادفی چند سطر خوب یا نکتهای بامزه در این یادداشتها مرا به خواندن ترغیب میکند.
استقامت زندگی در برابر سلطهگری سرمایه
در هفدهم ژانویه ۲۰۱۸ براثرِ پنجاه سال استقامت و مبارزهی مدافعان منطقه، پروژهی ساختن فرودگاهی در منطقهی نوتردام دلاند در فرانسه به خاک سپرده شد. پاسخ کلکتیوهای مدافع منطقه به این عقبنشینی دولت و وانهادن این پروژه در اصطلاح فرانسویِ Et Toc ! ( با تلفظِ : اِ تُک ) خلاصه شد. این اصطلاح با حال و هوایی از شیطنتِ کودکانه در مواقعی به کار میرود که بخواهند چیزی یا کاری را به رخ دیگری بکشند. این...
اِگرهگُر، پییر مبیی یا نپذیرفتنِ بدبختی ـ بخش ۱
چندی پیش با خواندن سی چهل صفحهی اولِ کتابی با عنوان سرگذشت سوررئالیسم، گفتوگو با آندره بروتون، به ترجمهی عبدالله کوثری ( نشر نی، چاپ پنجم، ۱۳۹۴)، نخست از روی شّمِ خود و برپایهی حدودِ آشناییام با متون سوررئالیستی با خطاهای بسیاری در این ترجمه مواجه شدم و سپس برای اطمینان بیشتر به مقایسهی چندین صفحه از این ترجمه با متن اصلی فرانسوی پرداختم. این بررسی را در اولین فرصت پی خواهم گرفت.
شاعرانهسازیِ هستی – دربارهی کاربردِ لغتِ « شعر » در آثارِ گی دوبور
مقدمه- حال و خبر پس از سفر از نیچه این را هم آموختهایم که هر نوشتهای ریشه در زندگی نویسنده دارد و خواه ناخواه نوعی اتوبیوگرافی است. مقالهی حاضر، و ترجمهی متنِ همراه آن را، پس از سفر اخیرم به ایران و چون پژواکی از زیستههایم مینویسم. اگر میدانستم آمیزهی بدترین و بهترین چیز را به چه صفتی باید نامید، آن را برای توصیف این سفر، و نیز، به گمانم، همهچیزِ زندگی در این روزگار، به کار...
مفهوم کودکی در اندیشهی نیچه و رائول ونهگم
( برگرفته از متن یک مصاحبه ) نیچه برای کودکی و کودکشدن معنای خاصی قائل است که اس و اساسِ اندیشهی او را تشکیل میدهد. در جریانهای لیبرتری و نقدِ رادیکال نیز، بهخصوص در آراء و آثار رائول ونهگم، کودکی از مفاهیمِ پایهای و همیشگی است. در زمینهی زبان و ترجمه نیز، در موردِ کلمهی کودک و مفهومِ کودکی و دالهای آن در زبان فارسی، در مقایسه با زبانهای اروپایی نکتههایی گفتنی هست. میکوشم تا با رعایت...
نیچه در قعر چاه افلاطون
در جریان نوشتن متنی بودم و در جایی از آن به نقلقولی از کتاب راهگرد و سایهاش ( که در ترجمههای فارسی با عنوان « آواره و سایهاش » منتشر شده ) نیاز پیدا کردم. گرچه به کیفیتِ بد ترجمههای موجود از این کتاب به فارسی واقف بودم اما باز به امیدِ صرفهجویی در وقت، به دو ترجمهی فارسی از این کتاب نگاهی انداختم. ای کاش چنین نمیکردم چراکه بار دیگر آه از نهاد و دود از کلهام برخاست، و ضرورتِ نقدی گیریم...