روابطِ انسانی که درگذشته در استعلای ربّانی ( به عبارت دیگر: در تمامیتی با کلاهِ مقدسات بر سر) حلشده بودند همینکه امرِ مقدسْ نقشِ کاتالیزوری خود را از دست داد تهنشین گشته و به رسوباتی سفت تبدیل شدند. مادیتِ این روابط آشکار گردید و، در حالی که قوانینِ دمدمیمزاجِ اقتصاد جانشینِ مشیتِ خدایی میشد، از زیرِ قدرتِ خدایان قدرتِ آدمیان هویدا گشت.
پیشپاافتادههای بنیادی،بند ۱۵
۱۵
میدانِ نبرد شناختهشده است. و آن تدارک دیدنِ پیکار است پیش از آنکه جماعِ سیاسیِ پاتافیزیسینِ[۱] برخوردار از تمامیتِ بدون تکنیکاش و سیبرنتیسینِ[۲] مجهز به تکنیکِ فاقدِ تمامیتاش با خطبهی شرعی به عقدِ قانونیشان تبدیل شود.
پیشپاافتادههای بنیادی، بند ۱۴
۱۴
انقلابهای بورژوایی با حملهی مستقیم به سازمانِ اسطورهای ظواهر، بهرغمِ قصدشان با نقطهی عصبیِ حساسِ نه فقط قدرتِ وحدتمند بلکه همچنین قدرتِ سلسلهمراتبی به هر شکلِ آن، درافتادند. آیا این اشتباهِ اجتنابناپذیر میتواند توضیحدهندهی عقدهی گنهکاریای باشد که یکی از خصائلِ چیرهی روحِ بورژوایی است؟ بههرحال در یک چیز جای تردید نیست، و آن این است که این اشتباهی اجتنابناپذیر بوده است.
پیشپاافتادههای بنیادی، بند ۱۳
معترضهای از مترجم: به سیزدهمین بندِ این متن رسیدهایم. ناگهان به یاد شعری از ژرار دو نروال افتادهام: « سیزدهمین باز میآید، که همان اولین است و همیشه یکی است». گرچه آنجا سخن از عشق است و اینجا، روی دیگرِ عشق: انقلاب. انقلابِ زندگی، زندگیِ راستین که وارونهشده است. رائول ونهگم این متن را در شمارههای ۷ و ۸ انترناسیونال سیتواسیونیست به سال ۱۹۶۲منتشر کرده است. یعنی تقریباً ۵۳ سال پیش. ۱۳۴۱ به...
پیشپاافتادههای بنیادی، بندهای ۱۰ ، ۱۱، ۱۲
۱۰ قربانیگری و ایثارِ دارا و ندار شالودهی مفهومِ بخت و قسمتِ همگانی است؛ به عبارت دیگر، مضمونِ وضعِ بشر برپایهی تصویری آرمانی و دردناک تعریف میشود که تلاشی است برای حل کردنِ تقابلِ نافروکاستنی میانِ ایثارِ اسطورهای گروه نخست و زندگی ایثارگرانهی گروه دوم. کارکردی که اسطوره برعًهده دارد وحدتبخشیدن و جاودانه ساختنِ دیالکتیکِ « زندگیخواهی» و قطبِ متضادِ آن به صورتِ توالیِ آناتِ[۱] ایستا...
پیشپاافتادههای بنیادی، بندهای ۸ و ۹
۸
تملکِ اختصاصی با دیالکتیکِ امر خاص و امرِ عام در پیوند است. در رازگونهگی [عرفانی] که مبنای تضادهای سیستمهای بردگی و فئودالی است، شخص نادار [فاقدِ تصاحب] که از حقِ تصاحب بهطور خاص طردشده است، میکوشد از طریقِ کارْ زندهمانیِ خود را تأمین کند: و تلاش او برای همذاتپنداری با منافعِ ارباب موفقیتاش را در این راه بهخوبی تضمین میکند.
پیشپاافتادههای بنیادی، بندهای ۷-۵
۵
مالک بودن، متملک شدنِ مال و متاعی است که دیگران از تمتّعِ آن طرد شدهاند؛ و ازهمین رو نیز بهرسمیت شناختنِ حقِ انتزاعیِ تصاحب برای هرکسی است. صاحب و دارا possédant با طردِ دیگران از حقِ واقعیِ مالکیت، دامنهی تملکِ خود را بر طردشدگان میگستراند ( بهطور مطلق بر نادارها non-possédants ، بهطور نسبی بر سایرِ داراها)، یعنی بر کسانی که بدون آنها خودش هیچچیز نیست.
مشقتِ مشتق
یک زیرنویسِ پیشاپیش هنگام ویراستن ترجمهام از متن «پیشپاافتادههای بنیادی»، در بند ۵ باز به آن مانع همیشگی برمیخورم در انتقال سامانهی اشتقاقیِ واژگانی و نحو و نثر از زبانِ مبداء به زبان مقصد. در این بند، رائول ونهگم، به نقد و تحلیلِ تاریخیِ مفاهیمِ propriété مالکیت، مِلک؛ appropriation تملّک؛ possédant صاحب؛ possession تصاحب، پرداخته است، و واژهی non-possédant ( تحتالفظی: ناصاحب، کسی که...
پیشپاافتادههای بنیادی، بندهای ۴-۱
۱
سرمایهداریِ بوروکراتیک توجیهِ مشروعِ خود را در مارکس پیدا کرد. اینجا منظور آن نیست که شایستگیِ مشکوکِ تقویتکردنِ ساختارهای نئوسرمایهداری، که بازسازماندهیِ کنونیاش حاملِ ستایش از توتالیتاریسمِ شوروی است، به مارکسیسمِ ارتودوکس اعطا شود، بلکه منظور تکیه بر این نکته است که چقدر عمیقترین تحلیلهای مارکس دربارهی ازخودبیگانگی در اموری بهشدت پیشپاافتاده اشاعهای عام یافتهاند،
پیشپاافتادههای بنیادی، در تدارک رسالهی زندگیدانی
از همان آغاز آشناییام با آثار سیتواسیونیستی، ترجمهی دو اثرِ بنیادیِ این جنبش را طرحریزی کردم، یعنی جامعهی نمایش از گی دوبور، و رسالهی زندگیدانی برای استفادهی نسلهای جوان، از رائول ونهگم. اگر ترجمه و انتشار جامعهی نمایش باید از هزار پیچوخم و مانع میگذشت تا به دست و درکِ خوانندهی فارسیزبان برسد، ترجمه و انتشار رسالهی زندگیدانی مستلزمِ بافتنِ صبورانهی سرنخ آریانی برای عبور از...