چندی پیش فرزان نصر ویراست دیگری از مقالهی مشترکمان « قطار سراسری سوررئالیسم» را جهت انتشار برای نشریهی مترجم فرستاد. پاسخ سردبیر نشریه و جوابهای ما را در اینجا میآورم:
قطار سراسری سوررئالیسم
در یکی از مقالههای پیشین در این وبسایت () نوشته بودم: « چندی پیش با خواندن سی چهل صفحهی اولِ کتابی با عنوان سرگذشت سوررئالیسم، گفتوگو با آندره بروتون، به ترجمهی عبدالله کوثری ( نشر نی، چاپ پنجم، ۱۳۹۴)، نخست از روی شّمِ خود و برپایهی حدودِ آشناییام با متون سوررئالیستی با خطاهای بسیاری در این ترجمه مواجه شدم و سپس برای اطمینان بیشتر به مقایسهی چندین صفحه از این ترجمه با متن اصلی...
اِگرهگُر، پییر مبیی یا نپذیرفتنِ بدبختی، بخش دوم: دگراندیشی عاشقانه
پس از مقدمه و پیشدرآمدی توضیحی که در بخش یکم این مقاله آوردم، اینجا پیش از خواندنِ بخش دوم و پایانی این متن، توجه خواننده را به چند نکتهی مهم دیگر جلب میکنم.
اِگرهگُر، پییر مبیی یا نپذیرفتنِ بدبختی ـ بخش ۱
چندی پیش با خواندن سی چهل صفحهی اولِ کتابی با عنوان سرگذشت سوررئالیسم، گفتوگو با آندره بروتون، به ترجمهی عبدالله کوثری ( نشر نی، چاپ پنجم، ۱۳۹۴)، نخست از روی شّمِ خود و برپایهی حدودِ آشناییام با متون سوررئالیستی با خطاهای بسیاری در این ترجمه مواجه شدم و سپس برای اطمینان بیشتر به مقایسهی چندین صفحه از این ترجمه با متن اصلی فرانسوی پرداختم. این بررسی را در اولین فرصت پی خواهم گرفت.
در رقص و جدال با دیو و خدیو
مقدمه و تدارکِ ترجمهی شعرِ génie از رمبو در مقالهای که در بارهی نیچه و رمبو نوشته بودم، و در پیوندِ با آن به ترجمهی بیژن الهی از اشعار رمبو پرداخته بودم، همراه با ترجمهی یک شعر از رمبو، ضمنِ ارائهی تحلیلی از شعرِ « جنّی »، ترجمهی کامل و جداگانهی خودِ شعر را به فرصتی در آینده موکول کردم. علتِ اصلیِ این تعلیق، فضای تاریکروشنی است که هم در فارسی و هم در فرانسوی بر گردِ کلماتی چون...
جامعهی خودمختار چه جامعهای است؟
متنی که قصد دارم ترجمهی فارسیاش را از امروز، به تدریج و در چند بخش، به شما اهدا کنم از شمار متنهایی است که به نیاز من به « با یک تیر چند نشان زدن » پاسخ میدهد
ترجمه بهمثابه نقد و بحران، بخش دوم
Considération – observation – réflexion – méditation – remarque – note هر مترجم فارسیزبانِ منصفی میتواند اذعان کند که هنگام مواجهه با واژههای بالا معادلهای دقیق ، یکدست، رسا و روانی به ذهنش نمیرسد و بهناچار به معادلهای موجود و متداول در لغتنامهها یا ترجمههای دیگر رومیآورد. یعنی معادلها و مترادفهایی چون تأمل، تعمق، مداقه، غور، تفکر، ملاحظه، مشاهده، نظر، توجه، دقت، تذکر یا...
ترجمه بهمثابه نقد و بحران یا پَرژَن و پَرژَنه
اخیراً از خبر انتشار دو کتاب در ایران بسیار خوشحال شدم. یکی فرهنگ ریشهشناختی فارسی، (در پنج جلد) از محمد حسندوست، و دیگری تاریخ ترجمه در ایران، از دوران باستان تا پایان عصر قاجار، نوشتهی عبدالحسین آذرنگ. هرچند هنوز هیچیک از این کتابها به دستم نرسیده و اطلاعاتم دربارهی آنها محدود به گزارشها و مصاحبههاست، اما صرفِ فعلیتِ یافتن چنین مباحثی در عرصهی کتاب و کتابخوانی را نشانهای نویدبخش از...
خاراشکن
هنرهای دل و اندرونی، بخش دوم
ــ شاهدِ گوشبهزنگِ روندِ جوامع باش، اما در برابرِ یاوهبافیهای سیاسیها و سیاستها ناشنوا بمان. اگر از لحاظِ احساسی به چپ گرایش داری همین قدر که اندیشهای برآمده از غریزهی توست، ولو دیگران آن را اندیشهای ارتجاعی بدانند، از بیانِ آن نترس. اما مراقب باش روندِ زنجیرهوارِ این اندیشه تو را با خود نکشانَد، آن را بهگونهای که قوای دشمن انتظار دارد شرح و بسط نده.